با سلام اینجانب در سال 87 با شخصی ازدواج کردم در آن زمان دارائی من یک زمین بود که سه دانگ آنرا مهریه همسرم کردم و طبق رسوم غلط موجود 313 سکه هم مهرایشان اضافه کردم که مجموعه کل این مهریه در آن زمان حدود 130 میلیون میشد که دارائی بنده 200 میلیون بود نیت قلبی من و آنچه که به همسرم هم ابراز کردم این بود که نصف دارائی من مال شما دارئی من هم جز آن زمین چیزی نبود باقی نقدینگی بود در سال 88 زمینی که مهریه همسرم کرده بودیم به پدرم برگشت داده بودیم (پدرم به من هدیه داده بودند) سپس پدرم در ازای آن گفت یک واحد آپارتمان به شما می دهم من هم چون همسرم برام تمام زندگیم بود به ایشان گفتم من واحد که از پدرم تحویل گرفتم به نامت می زنم... دو سال گذشت پدر من چون روی آن ساختمانی که داشت می ساخت وام گرفته بود و یک کلاه برداری در نهایت ورشکست شد.. و نه تنها واحدی به من نتوانست بدهد بلکه همان زمین را هم به خاطر پرداخت بدهی به بانکها و شرکایش فروخت و مستاجر شد و آن واحدی هم که قرار بود به من برسد و من به همسرم بدهم بانک مصادره کرد ... شخصی که مسبب این ورشکستگی بود از دوستان صمیمی من بود (پدرم هم بارها به این خاطر مرا سرزنش کرده که این دوست تو بود که این بلا را سر ما آورد) و من هم نزد او پولی داشتم که به همراه سایر چیزها به باد رفت و من هم ورشکست شدم. دو سه سالی زندگی تقریبا سختی (نه زیاد سخت) گذراندیم و سال 93 همسرم عظم طلاق کرد و تحت هیچ شرایطی حاضر به کوتاه آمدن نشد ایشان مدعی شد که باید عین مهریه مرا که سال 87 کردی به من بدهی من هم نداشتم که بدهم خودش هم در جریان کامل بود من هم بهش گفتم که تو که میدانی من ورشکست شدم در ثانی من قلبا نصف دارائی ام را مهر تو کرده بودم که در آن زمان مکتوب شده بود الان که دارئیی ندارم خلاصه اینها را قبول دار نبود و مدام میگفت تو سر من کلاه گذاشتی مهریه من 313 تا سکه و همان زمین است و باید بدهید قرار هم بود جای زمین آپارتمان را به نام من بزنی که پدرت آن را به آتش کشید! دعوای ما بالا گرفت و من در نهایت از ایشان جدا شدم ته مانده دارائی ام یک زمین کوچک بود که بابت 213 سکه آنرا برداشت و قرار شد مابقی مهریه را بنده ماهانه نیم سکه بدهم از بابت آن زمین هم از پدرم به جرم فروش مال غیر شکایت کرد که سرانجام دادگاه پدر من را تبرئه کرد و نسبت به سه دانگ زمین از من گذشت کردند اما نسبت به 313 سکه خیر... بعد از جدایی من حدود 9 ماه ماهانه نیم سکه را هم پرداخت کردم اما دیگر توان پرداخت نداشتم و ادامه ندادم چون طبق قانون بالای 110 سکه داده بودم ایشان حکم جلب مرا نمیتوانست بگیرد. الان نزدیک به سه سال است که ایشان مدام میگوید من حق الناس کردم و مهریه ایشان را طبق توافق که می بایست ماهی نیم سکه بدهم ندادم متاسفانه با نفوذی که روی فرزند دخترم هم دارند کاری کردند دخترم هم پیش من نیاید و مدام میگوید حقوق من را بده تا کاری کنم دخترت پیشت بیاید (منظورش همین نیم سکه هاییست که سه سالی ندادم) من هم به استناد به اینکه قصد قلبی ام نصف دارئی ام بوده و بعد هم ورشکست شدم و به هنگام طلاق هم تمام آنچه داشتم به ایشان دادم معتقد هستم که حق الناسی گردن من نیست ... حتی من معتقد هستم ایشان خیلی بیشتر از حقش هم مهریه از من گرفتند چون من نصف دارائیم مهر ایشان بود و بعد از ورشکست شدن برای من دلیلی نبود که آنچه چند سال پیش نوشته شده در سند طلاق حق شرعی ایشان است (ولو اینکه قانون فقط به اسناد مکتوب نگاه می کند) ضمن اینکه ایشان تمام هدایایی عروسی و چیزهای دیگری را هم برای خودش برداشتند بدون آنکه به پای مهریه یا چیز دیگری بنویسند... حال سوال اصلی من این است که آیا این نیم سکه ها که می بایست طبق توافق در طلاق بدهم از لحاظ حق الناس گردن من هستند یا خیر (چه استطاعت مالی داشته باشم چه نداشته باشم) خلاصه کلام این است که ایشان معتقدند همان چیزی که در سند نکاح ذکر شده است مهر ایشان بایستی باشد و من آنچه نیت کرده بودم و آن زمان مکتوب کرده بودم... لطفا با دقت نظر پاسخ دهید .. با سپاس

باسمه تعالی 


1. مقدار مهریه همان است که زن و شوهر بر سر آن توافق می کنند و عقد بر اساس آن مقدار خوانده می شود. بنابراین صرف نیت درونی شما برای تعیین مهریه بدون قبول دختر، کافی نیست.
2. اگر معنای سخن شما این باشد که شما مقدار مکتوب را در همان زمان قبول نداشته اید و فقط همسرتان آن را پذیرفته بوده، در حقیقت عقدتان بدون مهریه معین بوده و مهر المثل بر عهدۀ شما آمده است.
3. اگر در زمان عقد مرد نصف دارایی‌اش را با همین عنوان (نصف دارایی من مال تو) مهر زن کند و زن بپذیرد، مهریه در هنگام محاسبه نصف همانی است که در زمان عقد داشته و کاهش اموال مرد پس از عقد از میزان مهریه نمی‌کاهد.
4. اگر مرد پس از طلاق قصد بازپس‌گیری هدایای خود را داشته و زن نپذیرفته است، مرد میتواند آن را از مقدار بدهی خود کسر کند. اما اگر مرد تا پیش از باقی بودن عین هدایا چنین قصدی نداشته یا آن را مطرح نکرده است، حق محاسبه آن در مهریه را ندارد.
5. ظاهرا در این مورد شوهر باید در صورت استطاعت 313 سکه را بپردازد و اگر استطاعت ندارد تا زمان حصول استطاعت می تواند پرداخت را تاخیر بیاندازد، البته در هر حال ضامن است.

کد سایت fa7220