بین برادران شیعه، پیروان مانی و زرتشتیان اختلاف نظری در خصوص خیر و شر و اینکه آیا هر دوی آنها از ناحیه خداوند صادر شده و یا بوجود آمده اند، وجود دارد که تقاضامندم به آن پاسخ دهید؟
از آنجایی که این جانب در عربستان زندگی می کنم سؤالی بین برادران شیعه و خدا گرایان زرتشتی و پیروان مانی... مطرح شده که به این شرح است: پیروان مانی مدعی اند که: خداوند فقط خیر است و حضور شر به این معنا نیست که شر از طرف خداوند باشد، اما شر یک ماهیت و یا یک وجود دیگری است. که خداوند سعی در برطرف نمودن این شر دارد و این رویه تا روز آخر به اوج خود خواهد رسید. ضمنا این تفکر که خداوند به شر اجازه خلقت داده باشد یک چیز بدی است. برادران شیعه می گویند: خداوند تنها خیر است و بدلیل محدودیت های خلقت، شر از خود خیر بوجود آمده است. آنها نیز می گویند که عشق و محبت هدف خلقت است، و شر از خیر بوجود می آید. و خداوند اجازه خلقت شر را به این دلیل که بالاترین خیر از شر بوجود می آید، داده است، تا آنکه شر در این استخراج خرد شود. محبت یعنی فداکاری و از خود گذشتگی در راه خداوند و این محبت از طریق شر رنج می برد، تا زمانی که شر زایل گردد و تنها خیر خداوند باقی بماند. و این عشق و محبت است که از خداوند شروع شده و به خداوند ختم پیدا می کند. فکر کردن در مورد اینکه خیر خداوند به معنای این است که نباید رنج و دردی در آن باشد، یعنی رد کردن خیر و خوبی از محبت در مقدس ترین معنا و مفهوم آن. گروه دیگر چنین می گویند: خیر از خیر به عمل می آید، اما این مسئله در مورد شر صادق نیست و همچنین شر نمی تواند از خیر بوجود بیاید. در اینجا دو واقعیت مخالف هم وجود دارد: یکی خیر و دیگری شر. و این به این معناست که در اینجا یک واقعیت تنها وجود ندارد و همچنین این مسئله که واقعیتی بنام خیر وجود داشته باشد و شر از آن پدیدار گردد نیز وجود ندارد. و این مسئله قابل فهم نیست که ماهیت، خالق یک مخالف باشد. این به لحاظ متافیزیک صحیح است. اگر خداوند سرمنشاء خیر و شر است، پس ضرورتا خداوند هم شر است و هم خیر، و این یک مفهوم کاستی در مورد خداوند است.

باسمه تعالی

برای روشن شدن مسألۀ خیر و شرّ توجه به چند نکته لازم است:

1. آنچه هست، هستی است. عدم وجود ندارد.

2. خیر امر وجودی و شرّ امر عدمی است. پس شرور از نیستی ها سرچشمه می گیرند و چون امر عدمی هستند، وجودی ندارند تا نیاز به منشأ و خالق داشته باشند.

3. خداوند منشأ هستی یعنی وجود است. پس او سراسر خیر است و سراسر منشأء خیر است.

با این مقدمات، نتیجه این است که خداوند هستی را به وجود آورده و آنچه او خلق کرده است سراسر خیر است و آنچه نیست، نیست و شر امر عدمی است و از نیستی انتزاع می شود. یعنی ذهن ما از نبود کمالات و خیرات مفهومی به نام شرّ را درست می کند و چون این امر عدمی است و عدم نیست، نیاز به منشأ ندارد. پس هیچ تناقضی نیست. (البته فهم کامل این مطالب در گرو فهم حکمت متعالیه است که شما با مراجعه با ترجمه انگلیسی کتاب بدایة الحکمة علامه طباطبایی که توسط جناب آقای قرایی به انگلیسی برگردانده شده است، می توانید با این مکتب فلسفی عمیق آشنا شوید.)

 


 

کد سایت fa1295
طبقه بندی موضوعی اعتقادات