خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

نظریه ی اندیشه ی مدون

چهارشنبه, 02 اسفند 1391 ساعت 10:40
منتشرشده در اخبار

بسمه تعالی

نظریه ی اندیشه ی مدون یک الگوی جامع دین شناسی ارائه می دهد که می تواند به فهم سیستماتیک از دین و انسان بینجامد. در این نظریه عقل و عقلانیت نقش پررنگ در تولید فکر دارد که مبتنی بر انسان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و... خاص خود است. این نظریه را می توان در بسترهای مختلف سیاسی واقتصادی و اجتماعی وفقهی و... به کارانداخت. این نظریه در بستر اسلام، برآن است که در هریک از جنبه های معرفت بشری می توان ایده هایی از اسلام را یافت که بایکدیگر مسانخت و هم خوانی دارند.

این نظریه دارای دو طبقه عناصر است: عناصر کلی و عمومی که جهان شمول بوده و محدود به زمان و مکان خاصی نیست. این عناصر عبارتند از: فلسفه(Philosophy)، اخلاق (Ethics)، اصول (Doctrine) و سیستم(System). علاوه بر این عناصر کلی و جهان شمول، یک طبقه ی دیگر از عناصر نیز وجود دارد که زمان مند و مکان مند بوده و باید به فراخور زمان و مکان تعیین گردد. در واقع این عناصر تحت دو عنوان کلی سیستم قانونی مشروط (Conditional legal system) و مکانیزم (Mechanism)طبقه بندی می گردند.

بنابراین یک سری عناصر کلی و جهان شمول ویک دسته عناصر بسترمند و مشروط را درون این نظریه در باب اسلام می توان اعمال کرد. در واقع ادعا چنین است که اسلام به مثابه ی یک اندیشه ی مدون دربردارنده ی این دو دسته  از عناصر در تمام شئون خود می باشدو به طور منسجمی می توان این عناصر را ردیابی کرد و حضورشان را در ادوار مختلف نشان داد. مثلا پیامبر مکرم اسلام در شبه جزیره ی عربستان و در آن زمان خاص در عرصه ی اقتصادی، سیستم اقتصادی خاصی را اعمال نموده است که هم شامل خصیصه هایی می شد که مخصوص آن زمان و آن مکان بودند و هم شامل خصیصه هایی می شد که کلی بودند و در زمانه ی ما نیز جاری هستند. طبیعتا پیامبر را نیز باید از لحاظ زندگی در بستر مادی و اینجهانی فردی از افراد انسان دانست که به اقتضای آن شرایط زمانی و مکانی خود را منطبق کرده بود.

اسلام در هر  زمینه و بستر زندگی انسانی این پنج مورد را اعمال می کند: یعنی فلسفه، اخلاق، اصول، سیستم و سیستم قانونی

حال هرکدام از این پنج مورد را مورد توجه دقیقتر قرار می دهیم. برای تدقیق در باب اعمال این پنج مورد و روشن شدن منظور از آن ها بایستی در مثالی آنها را جستجو کنیم که مثلا فرض می کنیم سخن در عرصه ی اقتصاد است:

منظور از فلسفه وقتی می گوییم اسلام آن را در اقتصاد اعمال می کند نه فلسفه در معنای متافیزیکی آن بلکه منظور از آن این موضوع است که این خداست که برای آدمیان مواد اولیه را برای کار و فعالیت فراهم آورده است و نه کس و چیز دیگری.این است منظور از فلسفه ی نظریه ی اقتصادی اسلامی. این نگاه را در مقابل متفکری دیگر (مالتوس) در عرصه ی اقتصاد بنهیم که می گوید قدرت آدمیان در فراهم آوردن مواد اولیه بیش از هر قدرت دیگری است. آنگونه که پیداست هرکدام از این نظرات، نگرشی بنیادی به امور دارند که اگر هرکدام را برگیریم نتایج و متعاقب های کاملا مختلفی را باید انتظار بکشیم.

عنصر اخلاق: مثلا اصل رضایت (contentment) اصلی اساسی در اقتصاد اسلامی است که از رهگذر اخلاق آن را می جوید. این اصلی است که به مثابه ی فضیلت اخلاقی برای بشریت تلقی می شود. از این رو بایستی گفت سیستمی که براساس این مفهوم اخلافی شکل می گیرد کاملا متفاوت از سیستمی است که در بستر اخلاقی دیگر رشد و نمو می کند. مقایسه شود مثلا با سیستم کاپیتالیستی یا کمونیستی که ارزش اخلاقی دیگری را در بنیان دارند.

اما برسیم به اصول:

بایستی گفت اصول شامل دو بخش است: 1. مبنا (که عبارتند از موضوعات پذیرفته شده ی اسلام در یک زمینه و بستر) 2. اهداف ( که عبارتند از مقاصدی که باید کسب شوند). بر طبق دسته ی اول دراسلام صحبت از اصول وبنیادهایی می شود که اسلام آنها را پذیرفته است؛ مثلا اصل مالکیت (Principle of Ownership)، یا اصل انواع متفاوت مالکیت یا آزادی اقتصادی. این ها بعضی از بنیادها در دکترین اقتصاد اسلامی می باشند. این مبناها با مبناهای کاپیتالیستی و کمونیستی متفاوت است و نتایج متفاوتی را نیز به بار خواهند آورد. اما در باب بخش اهداف بایستی گفت که عبارتند از مقاصدی که در اسلام از پی عمل و کنش به دنبال آن ها می باشیم. یکی از اهداف در دکترین اقتصاد اسلامی، حذف فقر و تعادل ثروت است. باید گفت در اسلام تفاوت افراد از نظر ثروت پذیرفته شده است اما باید تلاش در جهت کم کردن این شکاف و فاصله باشد.

سیستم: سیستم عبارت است از مجموعه ای از تاسیسات به هم مرتبط که مبتنی بر مبنای اصول هستند تا که دست به دست هم به اهدافی نائل آیند.

بایستی گفت که مبنا و اهداف، عناصر کلی و جهان شمول می باشند اما وقتی می خواهیم آنها را در شرایط خاصی اعمال کنیم، حاصل این اعمال؛ مکانیزم خاصی خواهد بود. یعنی مکانیزم عبارت است از اعمال مبنا و اهداف در شرایط زمانی ومکانی مختلف. پس در واقع سخن از یک سیستم است که بروزونمود های متفاوت می گیرد و تنها در فرم، تقییر می کند. (Mechanism is  the manifestation of a system in a specific circumstances).

حال می رسیم به عنصر پایانی که عبارت است از سیستم قانونی عمومی و آن در واقع من تبع و نتیجه ی سیستم و دکترین می باشد. این بخش، ملموس ترین بخش می باشد چرا که نتیجه ی تمام مراحل قبلی است. یعنی سیستم قانونی جهانی، خود مبتنی بر سیستمی خاص است که آن، خود مبتنی بر مبنایی و آن خود.... . در واقع ماحصل جریان و خلاصه شده ی آن چنین است: فلسفه-> اخلاق->سیستم->مکانیزم-> مسائل حقوقی.

ماحصل سخن چنین است که تمام این عناصر به یکدیگر مرتبط اند و از این رو عقلانیت محکمی حاکم است. بعضی مقدمه ی بعضی دیگرند و بعضی نتیجه ی بعضی دیگر. از این رو در هر رشته ای می توانیم عناصر فلسفی و دکترینی و اخلاقی و سیستمی را از نظرگاه اسلام بررسی و اخذ کنیم و قادر خواهیم بود که تمام آنها را در یک عقلانیت به هم پیوند زده و مرتبط سازیم. در نگاه اسلامی ، در هررشته ای چنین امکانی وجود دارد می توان آنها را در یک سیستم مدون گردآورد[1].

دفتر آیت الله هادوی تهرانی

 


[1] . لینک مرتبط: جامعه المصطفی العالمیه (مجتمع تهران)

(خلاصه سخنرانی ترجمه شده حضرت آیت الله هادوی تهرانی در خصوص نظریه اندیشه مدون، ارائه شده در جمع نخبگان از کشورهای مختلف به زبان انگلیسی)