خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

دیرباوری مردم در حقایق و زودباوری در اباطیل

چهارشنبه, 29 آذر 1402 ساعت 09:00
منتشرشده در اخبار

به گزارش ایکنا، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، ۱۶ آبان در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه حجر گفت: از آیات ۵۱ به بعد این سوره خداوند به ماجرای مهمانی حضرت ابراهیم(ع) اشاره کرده و این داستان در سوره‌های دیگری هم تکرار شده است؛ «وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ؛ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ؛ قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ؛ قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ؛ قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ.»

متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛

فرموده است که ای پیامبر به مردم از مهمانی ابراهیم خبر بده؛ وقتی مهمانان بر حضرت ابراهیم(ع) وارد شدند سلام کردند و ابراهیم هم گفت ما از شما می‌ترسیم؛ این مسئله که ابراهیم جواب سلام آن‌ها را نداده است محل سؤال برای برخی افراد است ولی اگر به سوره هود مراجعه کنیم می‌بینیم در آیه ۶۹ توضیح داده شده است؛ در آنجا که فرمود: وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ؛ عجل به معنای گوساله و حنیذ به معنای کباب‌شده است. شیخ طوسی گفته عمده ثروت حضرت ابراهیم(ع) گاو بوده و روایات هم مؤید آن است که ایشان دامدار بوده است. در داستان برد و سلام هم اشاره شده است که حضرت ابراهیم(ع) را داخل آتشش انداختند، ولی سرد و آرام شد؛ اینها برای سوزاندن یک نفر چنان آتشی برپا کردند که خودشان هم نمی‌توانستند به آن نزدیک شوند و معطل مانده بودند تا ابراهیم را چگونه در آتش بیندازند و شیطان آنها را هدایت کرد و منجنیق ساختند و می‌توان نتیجه گرفت برخی بمب‌ها و اسلحه‌های امروزی هم با هدایت شیطان است.

وقتی ابراهیم(ع) را پرتاب کردند تا به آتش برسد فرشته وحی آمد که می‌خواهی به تو کمک کنم و ایشان نپذیرفت؛ ابراهیم(ع) در آتش افتاد و مدت‌ها آتش شعله‌ور بود و بعد از چندین روز که حتی در برخی روایات چند ماه بیان شده است و آتش سرد شد نزدیک رفتند و تصور می‌کردند که همه چیز سوخته است و ناگهان با چهره سالم و بشاش ابراهیم(ع) روبرو شدند. نقل است که وقتی ایشان نجات یافت اول سراغ دام‌هایش را گرفت و این نشان می‌دهد که او دامدار و در عین حال مهمان‌نواز بوده است. او گوساله ثمین یعنی چاق و چله را ذبح و گوشت آن را کباب کرد و برای مهمانان آورد. 

خداوند در این سوره به علت ترس ابراهیم(ع) اشاره نمی‌کند، ولی در سوره هود توضیح داده است که وقتی مهمانان دستشان را به سوی غذا دراز نمی‌کنند او احساس ترس کرد. «فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ» و در دلش ترس مخفی پیدا شد، فرشتگان فرمودند که نترس ما به تو فرزنددار شدن را بشارت می‌دهیم و از تعبیر غلام علیم استفاده کرده است؛ شیخ طوسی فرموده است که این‌ها ملائکه بودند ولی به شکل بشر درآمده بودند. همچنین ایشان توضیح داده است که فرشته‌ها دعا کردند و این گوساله دوباره زنده شد تا او مطمئن شود اینان فرستاده خدا هستند.

تمثل فرشته در قالب انسان

مهمانان از جنس بشر معمولی نبودند لذا غذا نخوردند از نظر کلامی این بحث پیش می‌آید که ملائکه که مجرد هستند چگونه ممکن است به آدم تبدیل شوند و جواب این است که آن‌ها مادی نمی‌شوند، بلکه در چهره یک انسان تمثل می‌کنند، کمااینکه در جریان وحی به پیامبر(ص) جبرئیل برخی اوقات در قالب انسان بر پیامبر(ص) ظاهر می‌شد و دو بار که پیامبر او را دید همه عالم را گرفته بود. البته دیدن و شنیدن و کسب علم از عالم ماورا چیزی نیست که ما به عنوان انسان معمولی بتوانیم درک کنیم.

به هر حال وقتی به ابراهیم(ع) بشارت فرزندی را دادند او تعجب کرد و فرمود آیا بشارت فرزند در سن کهولت و پیری به من می‌دهید؟ و آن‌ها گفتند این بشارت حق است و ابراهیم هم تاکید کرد: قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ؛ گفت آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مى‏‌دهيد؟ به چه بشارت مى‏‌دهيد؟ قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ. در سوره مبارکه هود آورده است که وقتی بشارت دادند، زن ابراهیم(ع) که ساره هست کنار ایشان ایستاده بود و خندید چون هرگز تصور نمی‌کرد در سن پیری صاحب فرزند شود البته شیخ طوسی آورده است که برخی گفته‌اند مراد از «ضحکت» این است که همسر ابراهیم(ع)، حیض شد در حالی که در سن یائسگی قرار داشت و چنین معنایی برای ضحکت در متون عربی سابقه دارد لذا اگر این معنا مراد باشد یعنی در همینجا معجزه رخ داد و زنی که یائسه بود حائض شد.

حیض اتفاقی است که در اثر تغییر آنزیم‌ها در بدن رخ می‌دهد و بدن زن را برای باروری آماده می‌کند لذا بهترین زمان باروری زمانی است که زن از حیض پاک می‌شود. وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ؛ فبشرناها باسحاق؛ ما او را به اسحاق بشارت دادیم و برای اسحاق هم یعقوب را قرار دادیم یعنی بشارت دو پیامبر را از ذریه او را به ابراهیم(ع) داد؛ زن ابراهیم گفت: قَالَتْ يَا وَيْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِي شَيْخًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ؛ آیا من زایمان می‌کنم؟ در حالی که عجوز هستم و شوهرم هم پیر؟ این خیلی چیز عجیبی است و خداوند فرمود آیا از امر خدا تعجب می‌کنی؟ قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ؛ رحمت خدا و برکات او بر شما اهل بیت نازل شده است و او حمید و مجید است.

در سوره مبارکه ذاریات هم دارد: فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ؛ زن ابراهیم(ع) با فریاد و نعره آمد و در به چهره خود زد و گفت من عجوز و عقیم هستم و مرا به زایمان چه؟ در ادامه هم آمده است که «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنۡ إِبرَٰهِيمَ ٱلرَّوۡعُ وَجَآءَتهُ ٱلبُشرَىٰ يُجَٰدِلُنَا فِي قَوۡمِ لُوطٍ»؛ ابراهیم(ع) وقتی خوف و ترسش ریخت در مورد قوم لوط مجادله کرد و این که ماموریت شما چیست و آن‌ها جواب دادند ما ماموریم تا به سوی قومی برویم که مجرم هستند و ابراهیم نگران حضرت لوط بود البته خداوند بلافاصله از ابراهیم تمجید کرده و او را اهل حلم دانسته است.

دیرباوری مردم در حقایق

در مورد قوم لوط گفته شده است که فقط او و چند نفر اطراف وی ایمان آوردند و این نشان می‌دهد مردم در پذیرش حقایق دیرباور هستند؛ الان وقتی یک خبری را در فضای مجازی ببینند فورا آن را وحی منزل می‌دانند ولی اگر یک آیه و روایت بیاید فورا آدرس و دلیل و برهان می‌خواهند. هر مزخرف و اباطیلی در اینترنت را مسلم می‌گیرند یا از مد تبعیت می‌کنند بدون اینکه علت آن را بپرسند ولی هر مطلب دینی را دنبال دلیل می‌گردند.

خدا دو صفت اواه و حلیم را به او نسبت داده است که اواه به معنای کسی است که زیاد آه می‌کشد و حلیم یعنی صبور، همچنین ابراهیم(ع) خیلی با خدا احساس صمیمیت داشت لذا ابراهیم خلیل نامیده شده است. نقل شده است که ابراهیم(ع) دو زن داشت یکی ساره که در منطقه الخلیل یعنی فلسطین فعلی حضور داشت و زن دیگر او در حجاز(مکه) بود و ایشان بین این دو منطقه رفت و آمد داشت. نقل است که ابراهیم(ع) بعد از مدتی خدمت همسرش ساره رسید در حالی که هیچ هدیه‌ای نداشت لذا به فکرش آمد که مقداری سنگ درون کوله بریزد و برای او ببرد تا در لحظه ورود به خانه همسرش خوشحال شود؛ وقتی وارد خانه شد مشغول نماز شد که احتمالا برای آن بود که از همسرش خجالت نکشد؛ همسرش بعد از مدتی خطاب به او گفت من دارم نان می‌پزم بفرما میل کن و ابراهیم تعجب کرد که ما گندمی نداشتیم و ساره جواب داد با همان گندمی که آوردی نان پختم. روایت بیان کرده است که اینجا ابراهیم خطاب به خدا گفت که انی عرفت خلیلا؛ واقعا تو خلیل هستی و نگذاشتی آبروی ما برود. این روایت را صاحب مسائل برای استحباب آوردن سوغات نقل کرده است.

در سوره هود و در ادامه آیه ۷۶ وقتی به مجادله ابراهیم اشاره کرد فرشته‌ها گفتند از این مسئله بگذر، زیرا امر پروردگار فرارسیده و غیرمردود است. البته بلافاصله آل لوط را از عذاب مستثنی کردند جز زن لوط. این داستان عجیب است، زیرا پیامبری به نام لوط زنی دارد که علیه او و دشمن او است. «انها لمن الغابرین»؛ او در این منطقه باقی می‌ماند تا گرفتار عذاب شود؛ غابرین چندبار در قرآن و مرتبط با همسر لوط تکرار شده است. این مسئله نشان می‌دهد همسر و زن پیامبر بودن ضرورتا موجب هدایت نیست. در ادامه فرمودند که ما عذابی آوردیم که با سنگ‌های مسومه یعنی نشان‌دار است؛ به عقیده بنده شاید مسومه به معنای سنگی باشد که روی آن نام هر کدام از افرادی که قرار است عذاب شوند وجود داشت و قرار بود این سنگ تو سر فلان فرد مثلا همسر لوط بخورد.