خبرگزاري فارس: آيتالله هادوي تهراني با بيان اينكه پيشفرضهاي معرفتشناختي الگوي توسعه غربي با ارزشهاي اسلامي ناسازگار هستند، گفت: الگوي توسعه غربي مبتني بر علوم انساني و مسيحيت تحريفشده است و بنابراين جنبش نرمافزاري و توليد علم گامهاي مقدماتي الگوي پيشرفت هستند.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه باشگاه خبري فارس «توانا»، مقام معظم رهبري در نخستين نشست انديشههاي راهبردي فرموند «مقصود ما از تشكيل اين نشست - يا درستتر بگويم: سلسله نشستهائى كه انشاءاللَّه در آينده خواهيم داشت - در درجهى اول اين است كه متفكران كشور، انديشهورزان كشور، خودشان را درگير مسائل كلان كشور بكنند. كشور مسائل اساسىاى دارد. كارهاى بزرگى هست كه بايد انجام بگيرد. توانائىها و ظرفيتهاى بسيارى هست كه ميتواند در خدمت اين حركت عظيم انجام بگيرد. اين مقصود تحقق نخواهد يافت، مگر اينكه زبدگان، فرزانگان و انديشهورزان، خودشان را با اين مسائل كلان مرتبط و درگير كنند. اين بايد اتفاق بيفتد و انشاءاللَّه اين خواهد شد. مسئله تدوين الگوى اسلامى - ايرانى براى پيشرفت، يكى از مسائل كلان ماست؛ كه البته اين مسئله در دل خود، دهها مسئله دارد».
در راستاي مطالبه از انديشهواران و پژوهشگران حوزه و دانشگاه، گفتوگويي را با آيتالله مهدي هادوي تهراني؛ مدرس عالي حوزه علميه قم و عضو شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت (ع) ترتيب داديم كه تقديم ميشود:
*فارس: الگوي پيشرفت چيست و چه نكاتي را بايد در برداشته باشد؟
- وقتي از الگوي پيشرفت صحبت ميشود مقصود صحبت از نقشه جامعي است كه براي مجموع فعاليتهاي اقتصادي، علمي، فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي براي كشور وجود دارد. در واقع اين الگو تعيين كننده نقشه راه و اهدافي است كه در نهايت جمهوري اسلامي ايران بايد به آن اهداف برسد، چه اهداف ميان مدت و چه اهداف بلندمدت.
الگوي پيشرفت مشتمل بر دو عنصر اساسي؛ يكي مباني و پيشرفتهايي كه ما در مسئله پيشرفت داريم و دوم اهداف و اغراضي كه ما ميخواهيم در طي پيشرفت به آن برسيم.
بعد از تعيين اين دو عنصر ما بايد نظام و سيستم رسيدن به آن اهداف را براساس آن مباني توضيح دهيم كه از طريق چه نهادهايي و از طريق چه ارتباطي بين نهادها ما ميتوانيم براساس مباني به اهداف مورد نظرمان دست پيدا كنيم.
*** الگوهاي پيشرفت در واقع تابع نگرش جهانشناختي، اعتقادات است
البته هر عقيده و مسلكي براي خودش ميتواند براي خود يك الگويي را براي پيشرفت مطرح ميكند براي همين الگوهاي پيشرفت در واقع تابع نگرش جهان شناختي ما، تابع اعتقادات ما و ايمان ما است و اگر صحبت از الگوي پيشرفت اسلامي ايراني است به همين مناسبت است كه ما براساس ارزشهاي اسلامي ميخواهيم چنين الگويي را طراحي بكنيم. اين الگو در واقع در مقابل الگوهايي است كه براساس مفاهيم و ارزشهاي ديگري مطرح ميشدند.
البته ارزشها و مفاهيم اسلامي جهان شمول هستند، تابع شرايط و موقعيت نيستند و در هر زمان و مكاني قابل تحققاند و ما چون در يك زمان خاص و مكان خاص در شرايط فعلي جمهوري اسلامي ايران قرار داريم، قهرا اين الگو يك الگوي ايراني خواهد بود؛ يعني منطق با شرايط و ويژگيهاي جغرافيايي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و حتي حقوقي ما خواهد بود.
*** پيشفرضهاي معرفتشناختي الگوي توسعه غربي با ارزشهاي اسلامي ناسازگار است
الگوي اسلامي ايراني پيشرفت در واقع نقشهراهي بر اساس مباني و ارزشهاي اسلامي است كه در شرايط فعلي ايران اسلامي طراحي ميشود كه اگر چنين الگويي به دست آمد قطعا به تعبير مقام معظم رهبري به عنوان سند بالادستي براي تمام قوانين و مصوبات حتي برنامههاي 20 ساله، 10 ساله و چشماندازهاي جمهوري اسلامي ايران خواهد بود.
* فارس: علت عدم كارايي الگوهاي توسعه غربي در جامعه اسلامي ما چيست؟ و چرا ما نميتوانيم اين الگوها را به صورت دربست بپذيريم؟
-الگوهاي پيشرفت غربي براساس پيشفرضهاي معرفتشناسي غربي طراحي ميشود كه برخي از اين پيشفرضها با مباني و ارزشهاي اسلامي و ديني ما ناسازگار است از سوي ديگر اهداف و اغراضي كه در الگوهاي پيشرفت غربي مطرح ميشود اهدافي است كه براساس ارزشهاي غربي شكل گرفته براساس ارزشهاي مسيحي يا ارزشهاي اومانيستي شكل گرفته كه اين ارزشها قابل تطبيق در شرايط و محيط اسلامي نيستند و برخي از آنها با ارزشهاي اسلامي ناسازگار است.
از طرف ديگر سيستمي كه براي رسيدن به آن اهداف براساس آن مباني در ساختار غربي كه يك ساختار سكولار و تحت تاثير فرهنگ مسيحيت، آن هم مسيحيتي كه دچار تحريف شده است طراحي ميشود، داراي عناصر و نهادهايي است كه مورد پذيرش اسلام نيستند؛ يعني ما هم در ناحيه پيشرفتها، هم در ناحيه مباني و هم در ناحيه اهداف هم در ناحيه سيستم و نظامي كه براساس آن پيشفرضها كه قرار است ما را به آن اهداف و اغراض برساند با ساختار و ديدگاههاي غربي با چالش، تنافي و تناقض مواجه است. به همين دليل بايد به دنبال الگويي باشيم كه سازگار با ارزشها و برخواسته از مفاهيم اسلامي باشد. چنين الگويي است كه ميتواند در عين تأمين منافع و مصالح مادي كشورهاي اسلامي تامين كننده اهداف معنوي كشورهاي اسلامي هم باشد و به دليل سازگاري چنين الگويي با ارزشها و مفاهيم اسلامي و سازگاري آن با ايمان و باور مردم قطعا تحقق چنين الگوهايي امكانپذيرتر از الگوهايي است كه با مفاهيم و باورهاي مردم ناسازگار است.
*فارس: يك از مسائل مهم در بحث توسعه كه مقام معظم رهبري به آن اشاره داشتند تفاوت كلمه پيشرفت با واژه توسعه بود در مورد اين تفاوت توضيح دهيد؟
ـ كلمه پيشرفت البته در اصطلاح غربي فقط به دستاوردها و پيشرفتهاي اقتصادي اتلاق ميشود كه البته معادل انگليسي Pragress است. كلمه توسعه در فرهنگ غربي در واقع شامل مجموعهاي از عناصر هست كه يكي از آن عناصر، عنصر اقتصادي است ولي عناصر ديگري وجود دارد كه عنصر اقتصادي در كنار آنها معنادار ميشود. كلمه توسعه معادل كلمه Development است.
اصطلاح توسعه معناي خاصي در ادبيات توسعه دارد و مراحلي را پشت سر گذاشته، ابتدا Development؛ يعني توسعه فقط به معناي توسعه اقتصادي معنا شد و در مراحل بعدي خود اين مفهوم توسعه پيدا كرده و دامنههاي ديگري را در برگرفته تا توسعه انساني و توسعه اجتماعي كه امروز در مباحث توسعه مطرح است.
به دليل اينكه لفظ توسعه در فرهنگ غربي داراي پيشينه و بار مفهومي خاصي است و معنا و معيارهاي خاص خود را دارد. مقام معظم رهبري كلمه پيشرفت را به معناي رايج آن در زبان فارسي مدنظر قرار دادند و در سخنان اخيرشان هم فرمودند مفهوم پيشرفت؛ يعني اينكه ما جلو برويم و پيش برويم در فارسي روشن است و ما همين مفهوم را اينجا به كار ميبريم كه بعدها مفاهيم غربي و مصطلحات غربي در اين زمينه اختلاطي ايجاد نشود و مرز اين اصطلاح از اصطلاحات غربي در واقع حفظ شود كه ما براي پيشرفت، جلو رفتن يعني گام برداشتن در مسيري كه اهداف اسلامي تامين بشود چه الگويي و طرحي را عرضه خواهيم كرد.
به همين دليل ايشان فرمودند كه كلمه پيشرفت را انتخاب كردهام و فرمودند كه من اين را با توجه انتخاب كردم يعني به دليل بار معنايي كه كلمه توسعه داشت و آن بار معنايي مورد قبول مفاهيم و ارزشهاي اسلامي نيست و با آن تنافي دارد، ايشان فرمودند من از لفظ پيشرفت استفاده كردم كه سوءتعبيري ايجاد نشود و تصور نشود كه مقصود ما همان مفاهيم غربي است.
*فارس: رابطه جنبش نرمافزاري و تحول در علوم انساني را با تحقق الگوي اسلامي ايراني پيشرفت چطور ارزيابي ميكنيد؟
ـ طرح موضوعاتي مانند جنبش نرمافزاري يا تحول در علوم انساني در واقع قدمهاي مقدماتي براي بود طرح انديشه الگوي پيشرفت اسلامي ايراني؛ چرا كه ما براي اينكه بتوانيم به يك الگوي پيشرفت مبتني بر ارزشهاي اسلامي و سازگار با ارزشهاي ايراني دست پيدا كنيم بايد علوم انساني را متحول كنيم.
*** الگوي توسعه غربي مبتني بر علوم انساني بنا شده بر روي آموزههاي تحريفشده مسيحيت است
علوم انساني غرب برخواسته از ارزشهاي غربي و پيشفرضهاي جهانشناسانه سكولار است.سكولاريسم فرزند مسيحيت تاريخي است، ميسحيت تحريف شده با معضلاتي مواجه بود كه چارهاي جز سكولاريسم پيشروي ارباب كليسا وجود نداشت، لذا وقتي كه سكولاريسم در غرب مطرح شد مورد تفاهم روشنفكران، متدينين و ارباب كليسا قرار گرفت.
اين فرهنگ غربي كه تاريخ و پيشينه خود را دارد، در علوم انساني خود را حفظ كرده و در تمام ساختار علوم انساني تجلي پيدا كرده است. چنين علوم انساني نميتواند از آن الگوي اسلامي ايراني پيشرفت را توليد كند. به همين دليل قبل از دستيابي به الگوي اسلامي ايراني پيشرفت لازم است بحث تحول در علوم انساني مطرح شود و تحول در علوم انساني در واقع به معناي توليد نظريهها و دانش جديد براساس ارزشها و مفاهيم اسلامي بود به همين دليل بحث توليد علم در علوم انساني گام مقدماتي براي تحول در علوم است ما ابتدا بايد نظريههاي تازهاي در زمينه علوم انساني عرضه كنيم و بعد از آزمون اين نظريات به علم تبديل شوند، و بعد تبديل شوند به يك مسئله آزمون شده و مورد قبول و آن علم انساني مبتني بر ارزشهاي اسلامي كه ما به آن ميگوييم علم انساني اسلامي و اين علم است كه ميتواند مقدمه طراحي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت قرار بگيرد.
به همين دليل مقام معظم رهبري اين مطالب را گام به گام مطرح كردند و همانطور كه خودشان هم در جلسهاي كه برگزار شد اشاره فرمودند اينكه ما بعد از 30 و چند سال چنين جلسهاي را برگزار ميكنيم به اين دليل است كه فراهم آمدن مقدمات براي چنين بحثي نياز به زمان داشت و بايد يك مراحلي طي ميشد تا ما برسيم به زماني كه چنين موضوعي مطرح شود كه آن زمان فرارسيده و الان زماني است كه بايد ما به دنبال چنين بحثي به طور جدي باشيم.
* فارس: دو مفهوم كليدي عدالت و معنويت در تدوين اين الگوي اسلامي ايراني از چه جايگاهي برخوردار است؟
-هم عدالت و هم معنويت و هم ساير عناصري كه مقام معظم رهبري به آن اشاره داشتند؛ هم در ناحيه پيشفرضها و هم در ناحيه اهدافي كه ما براي اين الگو تعيين ميكنيم و هم در ناحيه سيستمي كه طراحي ميكنيم اين مفاهيم خودشان را نشان ميدهند كه البته اين بحث طراحي اين الگو يكسري مباني نظري ميخواهد، البته من نظريهاي را تحت عنوان نظريه «انديشه مدون در اسلام» بيش از 20 سال پيش عرضه كردم و در طول اين 20 سال در حوزههاي اقتصاد، سياست، مديريت و حتي هنر تطبيق كردم كه براساس آن نظريه ما ميتوانيم عناصر و مفاهيم اعتقادي اسلامي در حوزههاي مختلف علوم انساني و حيات بشري در واقع تطبيق كنيم و عناصر لازم براي علوم انساني يا زمينههاي مختلف حيات انساني را از جمله در الگوي پيشرفت ميتوانيم بهدست بياوريم.
ما در اين الگو ميتوانيم آن مباني كه در اسلام و مفاهيم اعتقادي و اخلاقي وجود دارد را در حوزه پيشرفت معنا دهيم و مكتب پيشرفتي را براساس مباني و اهداف تعريف كنيم و بعد نظام پيشرفت را كه سيستمي است كه ما را براساس آن مباني به اهداف مدنظر ميرساند توليد كنيم.
بنابراين مفاهيمي مانند عدالت، معنويت، عدم تفكيك دنيا و آخرت كه مقام معظم رهبري در بحث اخير اشاره كردند؛ مانند توحيد و معاد، تمام اين مفاهيم و ساير مفاهيمي كه ايشان اشاره شد، بايد در ناحيه مباني و اهداف بايد مورد نظر قرار بگيرند؛ يعني اين مفاهيم هم در مكتب پيشرفتي كه ارائه ميكنيم و هم در سيستمي كه براي پيشرفت طراحي ميشود جايگاه پيدا كرده و معنادار ميشوند و براساس آنها است كه ما ميتوانيم يك الگوي جامع را عرضه كنيم.
براي اينكه بحث از حالت انتزاعي خارج شود يكي دو مثال را اشاره ميكنم.
به عنوان مثال ما بحثي داريم به عنوان توكل؛ توكل يك مفهوم اعتقادي است كه يك آثار عملي پيدا ميكند حال اگر اين را در حوزه الگوي پيشرفت تطبيق كنيم و آن هم در حوزه اقتصاد اگر ما توكل را بپذيريم به عنوان يك باور و آن را مباني يك نظام قرار دهيم در آن سيستمي كه طراحي ميشود ما يكسري آثار اقتصادي را مشاهده ميكنيم كه از جمله آن كاهش نرخ پسانداز بانكي است؛ يعني پسانداز يك نمادي از عدم توكل است وقتي كه جامعهاي توكلش بالا باشد قاعدتا پسانداز به لحاظ اقتصادي كاهش مييابد و از آن طرف ريسكپذيري اقتصادي افزايش پيدا ميكند؛ يعني جامعهاي كه مردمش متوكل هستند، خطرات اقتصادي را راحتتر ميپذيرند اگر در جامعهاي پسانداز كاهش بيابد، ريسكپذيري افزايش پيدا كند، افزايش فعاليت اقتصادي را به دنبال دارد؛ يعني اگر توكل به مفهوم صحيحش تحقق پيدا كند در حوزه اقتصادي نتيجهاش توسعه و پيشرفت اقتصادي است.
از آثار ديگر توكل در حوزه اقتصاد افزايش نرخ كمكهاي بلاعوض است؛ يعني وقتي افراد توكل داشته باشند در نتيجه فعاليت اقتصادي و درپي آن درآمد افزايش پيدا ميكند افراد صاحب درآمد بالا آمادگي بيشتري براي اين پيدا ميكنند كه بخشي از درآمدهايشان را در اختيار افراد نيازمند قرار بدهند؛ يعني در واقع كمكهاي خيريه گسترش مييابد كه اين مسئله زوال فقر و گسترش عدالت را موجب ميشود.
عدالت اقتصادي مدنظر اسلام دو شاخه دارد؛ يكي اينكه همه آحاد جامع از حداقل امكانات متعارف برخوردار باشند كه اصطلاحا به آن ميگوييم رفع فقر، شاخص دوم اينكه حاصله بين طبقات مرفه و فقير فاصله قابل تحملي باشد كه اصطلاحات به آن تعديل ثروت ميگوييم كه اين دو امر شاخصههاي اصلي عدالت اقتصادي از ديدگاه اسلام است؛ يعني با تحقق يك مفهوم مانند توكل كه خود يكي از شاخههاي بحث توحيد است، فعاليتهاي اقتصادي افزايش خواهد يافت. البته اين مفاهيم بههم مرتبط هستند و تحقق يكي بدون ديگري اصلا معنادار نيست.
* فارس:برخي بحثي را مطرح ميكنند مبني بر اينكه اسلام نظام اقتصادي ندارد و با استفاده از آموزههاي اسلامي نميتوان به يك نظام اقتصادي دست يافت. در برابر اين نوع فكر چه پاسخي ميتوان ارائه كرد؟
-به طور كوتاه اين جمله را عرض كنم كه اقتصاد ناظر به فعاليت انساني است و اينكه ما چه تصوري از انسان داريم و او را چگونه تعريف ميكنيم و رابطه او را با جهان پيرامونش چگونه تعريف ميكنيم كاملا بر اقتصاد مورد عرضه ما تاثير ميگذارد؛ يعني اگر ما انسان و منافع او را به عالم خاكي محدود كنيم نتيجه آن اقتصاد، اقتصاد غربي ميشود كه يك موجود طماع است، يك موجود حريص است، متجاوز و متعدي است. وقتي كه ما تعريف انسان و جايگاه او را تغيير داديم و براي او بعد معنوي قابل شديم و بُعد معنوي او را در حياتش به عنوان محور اصلي دانستيم و منافع و مصالح او را محدود به اين دنيا ندانستيم و منافع وي را در عوالم ديگري ديديم كه دنيا مقدمه آن است اين انسان، متفاوت از انسان اقتصادي است كه غرب عرضه ميكند اين انسان در عين بالاترين فعاليت اقتصادي كمترين بهره را براي خود ميخواهد. كه نمونه اين انسان در مكه عليبن اببطالب(عليهالسلام) است، در مدينه امام علي (عليهالسلام) را ميبينيم كه نهايت فعاليت اقتصادي را انجام ميدهد و تمام آنچه دستآورد اقتصادي اوست ـ كه در فضاي زندگي او بسيار ارزشمند است ـ را به عموم مردم هديه ميكند.
شنيدهايم كه عليبنابيطالب(عليهالسلام) چاه ميكند و هنگامي كه به آب دست پيدا ميكند همه منابع آب را وقف عموم ميكند و امروز پس از گذشت بيش از هزار سال از اين حادثه همچنان چاههايي به نام ابيار علي (عليهالسلام) در حاشيه شهر مدينه و نزديكي مسجد شجره شناخته شده است.
علي (عليهالسلام) نماينده انسان اقتصادي مدنظر اسلام است. كه نهايت فعاليت اقتصادي را دارد و در عين حال شخصا كمترين بهره را ميبرد و منافع خود را در اختيار ديگران قرار ميدهد. بنابراين اقتصاد اسلامي كه مبتني بر ارزشها جهانشناسي و انسانشناسي اسلامي است كاملا با اقتصاد غربي كه مبتني بر انسانشناسي و جهانشناسي اومانيستي و سكولار است متفاوت است.
البته اين بحث بسيار مفصل است و به ارجاعات زيادي در اين زمينه ميتوان اشاره كرد به عنوان نمونه در كتاب "انسان اقتصادي اسلام " از حجتالاسلام علياصغر هادوينيا به صورت مفصل اين بحث شرح و توضيح داده شده است.
*** دانشگاه هاروارد آمريكا تاكنون بيش از 10 اجلاس در مورد اقتصاد اسلامي برگزار كرده است
به هر حال اين بحث مفصلي است و نياز به توضيح زيادي دارد. اما آنهايي كه ميگويند اسلام اقتصاد ندارد معلوم است كه با الفباي اسلام آشنا نيستند، چر امروزه غربيها به اين نتيجه رسيدهاند كه اسلام اقتصاد دارد ولي هنوز ما در ايران بحث ميكنيم كه اسلام اقتصاد دارد يا ندارد؟
در انگلستان رشته اقتصاد اسلامي بيش از 10 سال است به صورت فعال داير شده در حالي كه متاسفانه اين رشته به دليل همين شبهات در دانشگاههاي ما وجود ندارد. و ما در ايران اسلامي بعد از گذشت بيش از 30 سال از انقلاب هنوز صحبت ميكنيم كه اقتصاد اسلامي داريم يا نداريم كه اين نشان ميدهد كه ما هنوز در مراحل جنيني و ابتدايي فكر هستيم.
دانشگاه هاروارد آمريكا تاكنون بيش از 10 اجلاس در مورد اقتصاد اسلامي برگزار كرده است. خلاصه اينكه اقتصاد اسلامي امروز دنيا به صورت جدي در مراكز علمي مهم مطرح است و ما هنوز در ايران بايد به اين سوال پاسخ دهيم كه آيا اسلام اقتصاد دارد يا ندارد. اين سوال اگر 40 - 50 سال قبل مطرح ميشد جا داشت اما طرح چنين سوالي امروز نشان ميدهند كه طراحان اين سوال با مقدمات مسائل اقتصادي آشنا نيستند.
لینک های مرتبط: