به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، ۹ خردادماه در ادامه مباحث تفسیری سوره مبارکه کهف به آیات ۶۵ تا ۷۱ این سوره، گفت: در این آیات بیان شده که حضرت موسی(ع) و یوشع بن نون به بندهای از بندگان ما رسیدند که ما رحمتی از نزد خود به او داده بودیم؛ «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا، پس (در آنجا) بنده اي از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود، رحمتي (عظيم ) به او عطا كرده بوديم و از نزد خود علمي (فراوان ) به او آموخته بوديم»؛ موسی به او گفت که آیا من از شما تبعیت کنم بر این اساس که تو به من یاد بدهی آنچه را که آموختهای تا باعث رشد من شود؟.
وی افزود: خضر در پاسخ موسی گفت که تو هرگز توانایی صبر همراهی با من را نداری؛ علامه طباطبایی در اینجا فرموده که مقصود خضر در این گفتوگو از «لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» یعنی تو چیزهایی را که مشاهده میکنی، نمیتوانی نسبت به آن صبور باشی. ایشان تأکید دارد که خضر، صبر موسی بر مظاهر علم را نفی کرده ولی اگر باطن آن را بداند، میتواند هضم کند یعنی موسی(ع) ظرفیت صبر برای علم را دارد ولی ظرفیت برای مقدمات علم را ندارد.
آیتالله هادوی تهرانی بیان کرد: در سوره اعراف وقتی داستان موسی(ع) نقل شده، بیان شده است که موسی در بازگشت از میقات، یقه برادرش هارون را گرفت و به شدت از اتفاقات پیشآمده عصبانی و نگران شد. علامه قصد دارد از داستان سوره اعراف این نتیجه را بگیرد که موسی(ع) در برابر حوادث پیشامدی، عکسالعمل تند داشت نه اینکه ظرفیت علم را نداشت وگرنه کلیمالله و پیامبر اولی العزم نمیشد و خضر هم همین حرف را با موسی(ع) دارد که تو اگر صحنهای ببینی، نمیتوانی چیزی نگویی و ساکت باشی.
حضرت موسی(ع) تجلی صفات جلال خدا
استاد سطح خارج حوزه علمیه تصریح کرد: من ندیدم کسی این مطلب را گفته باشد، خداوند قصص موسی را نقل کرده که عکسالعملهای او در حوادث مختلف تند است، فوکزه موسی فقضی علیه، یک مشت زد و آن فرد را کشت، در ماجرای پیش گفته هم سر هارون را با عصبانیت گرفت، در داستان خضر با اینکه گفته انشاءالله مرا صابر خواهی یافت هم وقتی اولین حادثه رخ داد واکنش نشان داد. در روایات که عرفا هم بر روی آن تأکید زیادی دارند، بیان شده که پیامبر(ص) فرمودند: برادرم موسی(ع)، تجلی صفات جلال و برادرم عیسی(ع) تجلی صفات جمال بود و من تجلی جامع صفات جلال و جمال هستم.
وی افزود: یعنی جنبه غضب الهی در موسی(ع) شدید و در عیسی(ع) جنبه رحمت و مهربانی شدت دارد و داستانهای قرآن و انجیل عیسی(ع) شخصیتی نرم و مهربان است. در تعبیر دیگری از پیامبر(ص) نقل است که برادرم عیسی و موسی هر کدام دنیا را به یک چشم میدیدند و من آن را به دو چشم میبینم که مقصود، باز همان صفات جمال و جلال است.
آیتالله هادوی تهرانی گفت: به نظر بنده خداوند قصد دارد با بیان این نکات، بگوید این پیامبران(ص) هم مانند شما انسان بودند و لذت و رنج و سختی و داشتند و دعوا میکردند و مهربانی میورزیدند؛ کما اینکه درباره نبی اعظم فرمود «قل انما انا بشر مثلکم»؛ قرآن کریم در این ماجراها هم غلو را نفی کرده که پیامبران(ص) هم مانند شما انسان هستند و هم از طرفی مقام آنان را مقام نزول وحی میداند؛ برخی متأسفانه گاهی از این طرف بام و برخی از طرف دیگر بام میافتند، یعنی یا افراط و غلو کرده و آنها را از بشر بودن خارج میکنند و یا مقامات بالای انبیاء را نفی میکنند.
برخی منبریها در بیان مقام انبیاء و اولیاء غلو میکنند
وی تأکید کرد: هنوز هم در برخی منابرِ ما این نوع غلوها در مورد انبیاء و اولیاء وجود دارد و ما از این حرفها میزنیم؛ بنده چندین بار به فضلا و برخی منبریها گفتم که این مطالب را بیان نکنید، غلو است ولی باز شاهد تکرار آن هستیم و اینکه ایشان تافتههای جدابافته هستند و چنین تحلیل و ترسیمی از شخصیت ایشان سبب میشود تا ما نتوانیم از آنها الگو بگیریم.
استاد سطح خارج حوزه علمیه بیان کرد: ما هم با همین محدودیتها و خصوصیات میتوانیم به مراتبی از کمال برسیم که چیزهایی را از معرفت الهی به دست آوریم، گرچه مقام نبوت و ولایت، مخصوص عدهای مشخص از افراد است که خدا تعیین کرده است.
وی افزود: موسی(ع) گفت انشاءالله مرا جزء صابران خواهی یافت نه اینکه مرا صابر خواهی یافت و این عدم تخلف وعده موسی(ع) هست؛ معنای این فرمایش علامه طباطبایی(ره) این است که اگر ما به کسی وعده دادیم و انشاءالله گفتیم اگر بعدا به آن وفا نکردیم، ایرادی ندارد. در اینجا وعده، ابتدایی هم نبود و شرط خضر برای همراهی موسی(ع) بود؛ به نظر بنده این تعبیر، اخبار نیست و اصلا صدق و کذب ندارد، بلکه در مقام انشاء است، یعنی نمیگوید من خبر میدهم از آینده که در برابر حوادث صبور خواهم بود، بلکه من عزم بر صبر دارم.
استاد سطح خارج حوزه ادامه داد: از طرف دیگر اینکه موسی(ع) صابر نبود، خود خضر هم از ابتدا این را گفته بود که تو نمیتوانی با من صبر کنی، آن هم چیزی که به آن احاطه نداری. بنابراین این عکسالعمل طبیعی و غیر ارادی موسی(ع) بود؛ موسی در ماجرای مشت هم قصد کشتن آن فرد را نداشت یا در ماجرای گوساله سامری که ریش برادرش را گرفت، واقعا قصد دعوا با هارون را نداشت، این حالت روحی موسی(ع) بود که در برابر برخی موضوعات تندی خاص خود را داشت.
واکنش غیر ارادی موسی(ع)
آیتالله هادوی تهرانی بیان کرد: وقتی با کشتی روبرو شدند و خضر قصد داشت آن را سوراخ کند، عکسالعمل از سوی موسی ایجاد شد و اعتراض کرد، در اینجا این وعده ولو اینکه واجب باشد، عکسالعمل غیرارادی و غیر قابل کنترل از ناحیه موسی بود، بنابراین نمیتوان گفت اگر ما چیزی را به مشیت خدا نسبت دادیم، نقض وعده الزامآور قابل توجیه است. برای تبیین این مسئله میتوانیم این مثال را بزنیم، ما به کسی میگوییم وارد فلان محیط که شدی صدا درنیاور ولی ناگهان پای او به چیزی میرود و صدا میدهد و در اینجا قطعا غیرارادی است و نمیتوان کسی را مؤاخذه کنیم. بنابراین موسی(ع) عصیان نکرد ولی با انشاءالله نمیتوان وعده الزامآور را نفی کرد.
وی با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور، تأکید کرد: گفته شد فقر مطلق را ریشهکن میکنیم ولی ظاهرا فقر مطلق به مطلق الفقر تبدیل میشود، زیرا وقتی گفته میشود، ۹۰ درصد یارانه گرفتهاند و میلیونها نفر معترض هستند که چرا نگرفتهایم، معنایش این است که تقریبا همه مردم در وضعیت نزدیک به هم دیگر و فقیرانه قرار گرفتهاند.