خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

عاشورا، احیاء فرهنگ شهادت طلبى

شنبه, 02 مرداد 1389 ساعت 12:31
منتشرشده در دیدگاه ها

در شرايطى كه انسانها اغلب براى زنده ماندنِ بيشتر تلاش مى كنند، كسانى هم هستند كه به خاطر درك متعالى ترى از فلسفه حيات ومقام والايى كه شهيدان راه خدا دارند، حاضرند جان خود را فدا كنند واز شهادت در راه مكتب ودين خود استقبال كنند. به چنين روحيه اى كه همراه با رهايى از تـعـلّقـات دنيوى است، (شهادت طلبى)گفته مى شود. مرگ در راه خدا، معامله اى پرسود با آفريدگار است، يعنى جان فداكردن وبه بهشت جاويد رسيدن.


اسلام با مسلّح كردن پيروان با ايمان خويش به ديدگاه (اِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ)، آنان را چنان بار مـى آورد كـه در مـيـدانـهـاى جـنـگ نـيز، چه بكشند وچه كشته شوند، پيروزند وبه نيكويى دست يـافـتـه انـد. اوليـاء ديـن وپـيـروان خـالص آنـان ايـن روحـيـّه را داشـتـنـد، از ايـن رو از بذل جان در راه اسلام مضايقه نمى كردند.
صـحـنـه عـاشـورا، جـلوه شـهـادت طـلبى ياران با ايمان امام حسين (ع) بود. خود آن حضرت نيز پيشتاز والگوى اين ميدان بود. وقتى امام مى خواست از مكّه حركت كند، با خواندن خطبه اى كه از زيبايى مرگ در راه خدا براى جوانمردان سخن مى گفت، از افراد خواست هركس شهادت طلب است وآمادگى بذل جان وخون دارد، همراه ما بيايد: (مَنْ كانَ باذِلاً فينا مُهْجَتَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنا).1
در مـيـان راه ، وقـتـى در پى ديدن خوابى وگفتن (اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ)، در گفتگويى كه پسرش علىّ اكبر(ع) با پدر داشت، على اكبر(ع) به اوگفت: وقتى ما بر حقّيم، پس چه باك از مرگ؟ (اِذا لانُبالى بِالْمَوْتِ) اين نيز تفكّر شهادت طلبانه فرزند امام است.
تـعـبـيـر امام حسين (ع) از اينكه اگر ناچار، مرگ براى همگان حتمى است، پس چه بهتر كه به صـورت شـهـادت بـاشد (فَاِنْ تَكُنِ الاَْبْدانُ لِلْمَوْتِ اُنشِاءَتْ، فَقَتْلُ امْرِءٍ بِالسَّيْفِ فِى اللّهِ اَفْضَلُ)2 شاهد ديگرى از اين روحيه در امام است.
پس از برخورد با حرّ وممانعت او از رفتن حضرت به كوفه، با استشهاد به شعرى چنين اظهار كرد:
(سَاَمْضى وَ ما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى
اِذا مانَوى خيرا وَ جاهَدَ مُسْلِما)3
پيش مى روم ومرگ، براى يك جوانمرد ننگ نيست، وقتى كه انگيزه خير داشته باشد ومسلمانانه جهاد كند.
در نـقـل ديـگـرى آمـده اسـت كـه پـس از اشاره به آن اشعار، ضمن آسان شمردن مرگ در راه عزّت واحـيـاى حق، فرمود: آيا مرا از مرگ مى ترسانى؟ تيرت به خطا رفته وگمانت بيهوده است. شما بيش از اين نيست كه مرا بكشيد، آفرين به مرگ در راه خدا (... مَرْحَبا بِالْقَتْلِ فى سَبيلِ اللّهِ)4 شـعـار جـاودانـه (لااَرَى الْمـَوْتَ اِلاّ السَعادَةً)5 نـيز كلام نورانى سيد الشهدا(ع) است.
اسـتـقـبـال از مـرگ در راه عقيده وآرمان، نزد ملّتهاى ديگر هم ارزشمند وستودنى است و مردم آزاده چـنـيـن مـرگـى را تـقـديـس وتمجيد مى كنند وآن را برتر از زندگى مذلّت بار وزير بار ستم وهـمـراه بـا نـنـگ وپـسـتـى مـى شـمـارنـد. مـرگ سـرخ، نـوع كـمـال يـافـتـه تـرى از حـيـات اسـت وشـهـدا زنـدگان جاويدند. حسين بن على (ع) آگاهانه به اسـتـقـبـال ايـن مـرگ سـرخ رفـت. يارانش نيز مانند خود اوشهادت طلب بودند. اگر در اظهارات يـاران امـام حـسـيـن (ع) در شـب عـاشـورا دقّت شود، اين روحيّه در گفتارشان موج مى زند وهر يك برخاسته، عشق خود را به كشته شدن در راه خدا ودر حمايت از فرزند پيامبر ومبارزه با ظالمان ابـراز مـى كردند. با آنكه حضرت بيعت خويش را از آنان برداشت كه هركه مى خواهد برود، اما سخنشان چنين بود: (اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَكْرَمَنا بِنَصْرِكَ وَ شَرَّفَنا بِالْقَتْلِ مَعَكَ.)6 سـپـاس خـدايـى را كـه بـا يـارى كـردن تـو مـا را گـرامى داشت و با كشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشيد.
حـتـى نـوجـوانـى چـون حـضـرت قـاسـم نـيـز مـرگ را شـيـريـن تـر از عسل مى دانست و از آن استقبال مى كرد.
امـام نـيـز آنـان را همين گونه مى شناخت. وقتى احساس كرد خواهرش زينب در شب عاشورا اندكى ناآرام است و در پايدارى ياران ترديد دارد، امام حسين (ع) فرمود: به خدا سوگند آنان را آزموده و امـتـحـان كـرده ام، اينان شهادت طلبانى هستند كه به مرگ انس ‍ گرفته اند، همان گونه كه كودك، به پستان مادرش ماءنوس است.7
در همان شب، حضرت عباس (ع) در جمع بنى هاشم سخن مى گفت. به آنان فرمود: (ياران امام، غـريبه اند و بار سنگين بر دوش ماست. صبح كه شد، نخستين كسانى كه به مبارزه مى شتابد شـمـا بـاشـيـد. مـا پـيـشـتـاز شـهـادت مـى شـويـم، تا مردم نگويند كه بنى هاشم، اصحاب را جـلو انـداخـتـنـد و خـودشـان پـس از كـشـتـه شدن اصحاب به ميدان رفتند.) بنى هاشم همه تيغ ‌ها راكـشـيـدنـد و بـه عـبـاس بـن عـلى گـفـتـنـد: مـا بـر هـمـان تـصـمـيـم وآهـنـگـى هـسـتيم كه تويى.8
اين، فرهنگ اهل بيت است. در يكى از نيايشهاى امام حسين (ع) در همان روز عاشورا چنين مى خوانيم: (اِلهـى وَ سـَيِّدى ! وَدَدْتُ اَنْ اُقـْتـَلَ وَ اُحْيى سَبْعينَ اَلْفَ مَرَّةٍ فى طاعَتِكَ ومَحبَّتكَ، سِيَّما اِذا كانَ فى قَتْلى نُصْرَةُ دينِكَ وَ اِحْياءُ اَمْرِكَ وَ حِفظُ ناموسِ شَرْعِكَ...)9 ؛ خدايا! دوست دارم كه كشته شوم و زنده گردم، هفتاد هزار بار، در راه طاعت و محبّت تو، بخصوص اگر در كشته شدنم نصرتِ دين تو و زنده شدن فرمانت و حفظ ناموس شريعت تو نهفته باشد.
شـهـادت طـلبـان، تـفـسـيـر نـويـنـى از مـرگ و زنـدگـى دارنـد. مثل امام حسين (ع) كه فرمود: مرگ با عزت بهتر از زندگى با ذلت است (مَوْتٌ فى عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ فى ذُلٍّ)10
براحتى حاضرند شرافت شهادت در راه حق را بر زندگى چند روزه و گذرا اما در ننگ و بدنامى تـرجـيـح دهـنـد. آمـوزش حـسـيـن بن على به آنان اين بود كه مرگ، تنها پلى است كه شما را از سـخـتـى و تـنـگـنـاى دنـيـا بـه وسـعـت آخرت و نعمتهاى ابدى در بهشت مى رساند (فَمَا الْمَوْتُ اِلاّ قَنْطَرَةٌ...)11. با چنين ديدى بود كه در صبح عاشورا با آغاز تيراندازى از سوى سـپـاه عـمـرسـعـد، حضرت خطاب به ياران خويش فرمود: خدا رحمتتان كند! برخيزيد به سوى مـرگـى كـه چـاره اى از آن نيست. (قُومُوا رَحِمَكُمُ اللّهُ اِلَى الْمَوْتِ الَّذى لابُدَّ مِنْهُ)12 واين در واقع فراخوانى به سوى حيات بود، حياتى جاويدان در سايه مرگ سرخ.
عاشورا، فرهنگ شهادت طلبى را در پيروان اهل بيت زنده ساخت. امامان نيز اين رهنمود را با الهام از عـاشـورا به ياران و پيروان منتقل مى كردند. زائران قبور شهدا و حرم حسينى نيز اين عشق به شـهـادت و آرزوى كـشـتـه شـدن در ركـاب امام و در راه خدا را بر زبان مى آوردند. امروز نيز ما در زيارتنامه ها اين جملات را اظهار مى كنيم كه: (كاش من نيز با شما شهيدان بودم وبه رستگارى بزرگ مى رسيدم).13
پـيام شهادت طلبى عاشورا را، رزمندگان اسلام و شهيدان انقلاب اسلامى و جبهه هاى دفاع مقدّس به خوبى دريافتند و از آن در مبارزه با ستم و تجاوز سود بردند. امام خمينى (قدسّ سره) بيش از هـمـه در احـيـاى ايـن فرهنگ در جامعه انقلابى ما نقش داشت وجوانان را حسينى و عاشورايى بار آورد.
در سخنان وپيامهاى حضرت امام، نمونه هايى از همان روح حسينى و عاشورايى را مى بينيم، كه مجموعه اين سخنان، خود كتابى مبسوط مى شود، ناگزيريم چند جمله را مرور كنيم:
(مـرگ سرخ، به مراتب بهتر از زندگى سياه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته ايم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهانى با سرافرازى بايستند.).14
(من خون وجان نا قابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده ساخته ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم.)15
(خـط سـرخ شـهادت، خطّ آل محمد و على است و اين افتخار از خاندان نبوّت و ولايت به ذريّه طيّبه آن بزرگواران و به پيروان خطّ آنان به ارث رسيده است.)16
(در ايـن انگيزه است كه همه اولياء، شهادت را در راه آن به آغوش مى كشند و مرگ سرخ را اَحلى مـِنَ العـَسـل مـى دانـنـد و جـوانـان در جـبـهـه هـا جـرعـه اى از آن را نـوشـيـده و بـه وجـد آمـده اند.)17،18
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحار الانوار، ج 44، ص 366.
2. بحار الانوار، ج 44، ص 374.
3. موسوعة كلمات الامام الحسين ، ص 358.
4. اعيان الشيعه ، ج 1، ص 581.
5. مناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 68.
6. موسوعة كلمات الامام الحسين ، ص 402.
7. همان ، ص 407.
8. همان ، ص 409.
9. معالى السبطين ، ج 2، ص 18.
10. مناقب ، ج 4، ص 68.
11. معانى الاخبار، ص 288.
12. بحار الانوار، ج 45، ص 12.
13. التهذيب ، ج 6، ص 65.
14. صحيفه نور، ج 14، ص 266.
15. همان ، ج 20، ص 113.
16. همان ، ج 15، ص 154.
17. همان ، ج 21، ص 198.
18. پیامهای عاشورا، جواد محدثی، فصل شهادت طلبی.