خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

انقلاب، ولایت فقیه و روحانیت

چهارشنبه, 25 اسفند 1389 ساعت 15:22
منتشرشده در دیدگاه ها

بیانات مهم حضرت آیت الله هادوی تهرانی پیرامون مسائل جاری (انقلاب، ولایت فقیه و روحانیت) در ابتدای دروس خارج فقه و اصول، به مناسبت رحلت حضرت فاطمه معصومه (س)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

رحلت حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می­کنم. این روایت معروف را همه شنیده­اید؛ «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ـ علیه السلام ـ بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ». از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده­است که کسی که فاطمة بنت موسی بن جعفر ـ علیهم السلام ـ را در قم زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود. قطعاً مقصود از روایت این نیست که تنها زیارت آن بانوی بزرگوار چنین نتیجه­ای را در پی خواهد داشت، بلکه مقصود آن است که هر کس به قصد زیارت او بیاید در حالی که به این درجه از معرفت رسیده­است که ائمه ـ علیهم السلام ـ ، جایگاه آن­ها، نسبت ایشان با رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را درک کند و فضیلت فاطمه بنت موسی بن جعفر ـ علیهم السلام ـ را بشناسد و در حقیقت فردی باشد که راه [سعادت] را پیدا کرده­است، سزاوار آن است که به بهشت برود. انشاء­الله همة ما جزء این افراد باشیم و چنین نباشد که در کنار فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ زندگی کنیم و حق این بانوی بزرگوار که میزبان ما در این شهر است را ادا نکنیم، چه به لحاظ ظاهری؛ مانند حضور در حرم ایشان و زیارت ایشان و چه به لحاظ واقعی؛ یعنی انجام وظایفی که در قبال مثل این شخصیت­ها داریم و تقویت رابطة معنوی­ای که باید با آن­ها داشته ­باشیم. البته در روایات راجع به قم به صورت خاص و اینکه اینجا آشیانة آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است و اینکه اهل قم چه فضیلتی دارند، تعابیری وجود دارد. فقط این را عرض کنم که اهل قم مقصود آن­هایی نیستند که صرفاً شناسنامه­شان قمی است، بلکه اصلاً آنها مقصود نیستند، مقصود از اهل قم کسانی هستند که در قم هستند و اهل قمند؛ یعنی اهلیت قم را دارند؛ اهلیت این آشیانه آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ را دارند که قطعاً یکی از مصادیقش خودِ طلبه ها هستند.

از برکات فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ همین حوزة علمیه قم در دوران معاصر است؛ البته در زمان مرحوم میرزای قمی هم این حوزه دایر بود، اما حوزة جدید به برکت مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری ـ رضوان الله علیه ـ پا گرفت و در واقع منشأ معرفی تشیع در جهان امروز بوده­است. بدون شک اگر نبود حوزة قم و شخصیت­هایی که در آن تربیت پیدا شدند، یا در آن فرصت بروز پیدا کردند؛ مثل علامه طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ، قطعاً جایگاهی که امروز شیعه در جهان دارد به وجود نمی­آمد. اگر نبود شخصیتی؛ مثل حضرت امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ که با معرفی اسلام ناب و مکتب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در پرتو انقلاب اسلامی این زلزلة بزرگ معرفتی را در جهان ایجاد کرد، قطعاً جایگاهی که امروز تشیع دارد و دائم در حال توسعه است پیدا نمی­شد. چند وقتی است به خصوص در روزهای اخیر، مسائلی پیش آمده­است و هر چه می گذرد بیشتر بنده را نگران می­کند و خیلی سعی کرده­ام آن را به افراد مختلف منتقل کنم. چند سال است که خطر بزرگی رو حانیت را تهدید می­کند؛ البته از اول انقلاب و حتی قبل از انقلاب هم به یک شکلی بوده است، ولی هر روز پیچیده­تر و از جهاتی شدیدتر می­شود و آن خطر، از بین بردن روحانیت است. دست­هایی به اشکال مختلف مشغول از بین بردن کل روحانیت است. به این نتیجه رسیدند که تنها چیزی که می­تواند روحانیت را از بین ببرد، خودِ روحانیت است. به همین دلیل الان به شدت به دنبال ایجاد درگیری در داخل خانواده روحانیت هستند تا کل روحانیت از بین ببرند. هدف این است که به اشکال مختلف [ریشة] روحانیت زده شود. چه روحانیت حکومتی و چه روحانیت غیر حکومتی ـ به تعبیر مقام معظم رهبری فرمودند این تعبیر این­طوری صحیح نیست، ولی مقصود ما اصطلاحی است که به کار می­برند ـ روحانیت حکومتی را به یک شکل دارند از بین می برند و روحانیت غیر حکومتی را هم با یک عناوین دیگری. هدف، از بین بردن کل روحانیت است؛ البته هر جا به یک اسمی این کار صورت می­گیرد؛ چون بالاخره یک چیزی را که می­خواهند انجام بدهند، سعی می­کنند در یک ظاهر مقبولی انجام شود، امروز خیلی باید هوشیار بود و این را باید توجه داشت که بالاخره اختلاف نظر بوده، مراجع دیدگاه هایشان همان­طور که در مسائل فقهی جزئی با یکدیگر فرق دارد، در مسائل کلان هم احیاناً اختلاف دارد، اما بالاخره درایت، صداقت، اخلاص و ایمان آن­ها، همیشه این زمینه را فراهم کرده که علی رغم اختلافات مشکلی ایجاد نشود و در حد توانشان کمک کنند. اینکه ما این­ها را تبدیل کنیم به درگیری­ها و نزاع های داخل حوزه و بیرون حوزه، می­تواند به صورت جدی به حوزه آسیب بزند؛ یعنی بازخورد آن را در بیرون نگاه کنید. برای مثال  وقتی در صحنه سیاسی، این طرف می­گوید این یکی دزدیده، آن طرف می گوید این یکی دزدیده، مردم می­گویند همة شما دزدید. این نتیجه­ای است که مردم می گیرند. این نتیجه به ضرر اصل نظام است، این به نفع هیچ کدام از دو طرف دعوا نیست. کل نظام زیر سؤال می­رود. مهم ترین رکن انقلاب بعد از ولایت، پشتیبانی مردم بوده، اگر مردم اعتمادشان از بین برود، احساس کنند مسئولین شان آن­طوری که آن­ها فکر می­کنند نیستند، اصلی­ترین پشتوانة انقلاب از بین رفته است؛ البته اختلاف سلیقه های سیاسی طبیعی است، باید هم وجود داشته باشد. اصلاً سیاست این­ها را اقتصا می­کند. اما باید طوری باشد که قاعدة بازی حفظ بشود، نه اینکه طوری درگیری سیاسی ایجاد بکنیم که اصل و ریشه نظام را بزنیم. متأسفانه الان خیلی از حریم ها دارد شکسته می­شود. اگر عقلای قوم این مسئله را حل نکنند، قطعاً دامنه­اش توسعه پیدا می­کند و قطعاً به ضرر نظام خواهد بود، قطعاً به ضرر تشیع خواهد بود. این انقلاب مجانی به دست نیامده که ما اینقدر مجانی از دست بدهیم. هر روز این آتش شعله ورتر می شود. این فتنه­ای است که دارد شعله ور می­شود. اگر بصیرت نداشته باشیم و عقلا و بزرگترها درست فکر نکنند، خیلی خطرناک خواهد شد. متأسفانه یک عده­ای هم با انگیزه­های غیر الاهی، به دامن زدن به بعضی از مسائل کمک می­کنند. این عده به دنبال شهرتند؛ به دنبال جایگاه اجتماعی­اند؛ به دنبال پول اند؛ به دنبال ثروتند؛ عوامل مختلفی وجود دارد. با کسی مشکل شخصی دارند؛ از دستش ناراحتند؛ حسادت می­کنند و می­خواهند در این میان، تسویه حساب­های شخصی بکنند. این تسویه حساب­های شخصی امروز از حالت شخصی خارج شده­است، به اصل نظام، اصل انقلاب و اصل روحانیت ضربه می زند. عده­ای هم ممکن است از سر اخلاص و صفا، کاری را انجام دهند. چه آن­هایی که مخلصانه این کار را می­کنند و چه آن­هایی که به دنبال دنیا این کار را می­کنند، اتفاقی که خواهد افتاد قطعاً به ضرر روحانیت و نظام خواهد بود. این نظام رکنش ولایت فقیه است و ولایت فقیه، پشتوانه­اش حوزه­های علمیه است. تضعیف حوزه­های علمیه و جایگاه روحانیت، تضعیف ولایت فقیه است، هرچند به اسم حمایت از ولایت فقیه صورت بگیرد و یک سری جاهل هم فکر کنند که این حمایت از ولایت فقیه است. مقام معظم رهبری در سفرشان به قم در خطاب به حوزوی­ها دو تا تذکر مهم داشتند، یکی مسئلة احترام مراجع و دیگری اجتناب از تندروی بود. این سخن ایشان ناظر به بعضی از خطراتی بود که امروز می بینیم. خطراتی که شکل تازه­ای پیدا کرده و می رود به سمتی که می­تواند به صورت جدی حوزه و روحانیت را با بحران مواجه کند؛ البته من اعتقاد دارم که این حوزه، حوزة امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ است و آن بزرگوار حامی حوزه است و انشاء­الله که تمام این توطئه­ها نقش بر آب خواهد شد، اما این باور مسقط تکلیف ما نیست، مسئولیت ما به جای خودش باقی است. در شرایط فعلی، بصیرت و توجه ما به توطئه­هایی که وجود دارد بسیار مهم است. امروز دشمن ما مثل 32 سال قبل نیست، وقتی 32 سال قبل انقلاب شد، آمریکایی­ها گیج بودند. اصلاً نمی­فهمیدند روحانیت یعنی چی؟ نمی­دانستند مسئلة ارتباط بین روحانیت و مردم چیست؟ چون نمی دانستند، اصلاً نمی­توانستند کاری بکنند. واقعاً آنها منفعل بودند؛ به گونه­ای که مثلاً سیا (CIA) در همان زمان برای اینکه بفهمد بالاخره امام ـ رضوان الله علیه ـ چه می­گوید و چگونه کار می­کند، تحقیق کردند که ببینند از کجا می­شود نظراتش را فهمید. گفتند این­ها یک چیز دارند به نام توضیح المسائل، در آن همة نظراتشان را گفته­اند. یکی را مأمور کردند رسالة عملیه امام را به انگلیسی ترجمه کند، مثل شاه که به علم گفته بود که این­ها [؛یعنی روحانیت] چه می­گویند، گفته بود من نمی­دانم. گفته بود خب الان از کجا بفهمیم، گفته بود که این آقا [؛یعنی امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ ] کتابی دارد. بعد کتاب ولایت فقیه امام را برای شاه می­خواند و او هم نمی فهمید. آن موقع اینطوری بود، اما الان اینطوری نیست، اینها 32 سال است در ابعاد مختلف کار کردند. به شکل­های مختلف به هر حال نفوذ پیدا کرده­اند، اطلاعات مختلفی جمع آوری  و دائم تحلیل کرده­اند. وقتی عراق اشغال می­شود، کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا رسماً در کنگره آمریکا از حضرت آیت الله العظمی سیستانی تجلیل می­کند، او می­فهمد چه­کار می­کند، هدف دارد، برنامه دارد، اینطور نیست که نفهمد، نشناسد، آن­ها دیگر شناختند؛ البته خداوند تبارک و تعالی تا حالا نقشه­های شان را نقش بر آب کرده، بیداری و هوشیاری مجموعة روحانیت، مراجع و رهبری، نگذاشته توطئه­ها اثر کند، ولی این بدان معنا نیست که توطئه­ها متوقف شده، متأسفانه شکل توطئه­ها خیلی پیچیده شده­است، گاهی دشمن مشخص است، اما وقتی دشمن لباس دوست می­پوشد در کنار سایر افراد طرفدار انقلاب و ولایت قرار می­گیرد تشخیصش سخت می­شود. اینجاست که گاهی افراد گول می خورند، توجه ندارند که بعضی از اتفاقاتی که می­افتد حمایت از نظام نیست، حمایت از رهبری نیست، حمایت از ولایت نیست. این­ها در حقیقت به نظام، به رهبری و ولایت ضربه می زند. اگر حرمت روحانیت بشکند، حرمت همه می­شکند. اگر عمود انقلاب که ولایت فقیه است بشکند، همه صدمه می­بینند و به تعبیر امام ـ رضوان الله علیه ـ دیگر معلوم نیست که اسلام کی بتواند کمر راست کند. اگر شوکت روحانیت در این انقلاب شکسته بشود، هیچ چیز باقی نمی ماند، دشمنان ما الان چه در داخل چه در خارج کمین کردند، به صغیر و کبیر رحم نخواهند کرد، آن­هایی که فکر می­کنند که در این بازی برنده می­شوند و مثلاً ما فلانی را حذف می کنیم و خودمان موقعیت پیدا می­کنیم، آن­ها برنده نیستند، آن­ها اولین بازنده­ها هستند. من واقعاً تعجب می­کنم، برخی از استادانی که درس خارج می­گویند و در یک مسئلة فقهی چقدر دقت می­کنند، وقتی به پای عمل و مصادیق می­رسد، چقدر راجل و پیاده می­شوند. ما این همه بالای منبر به مردم می­گوییم تهمت نزنید، غیبت نکنید، بعد خودمان اصلاً نمی­فهمیم که مصداق تهمت چیست. یک چیزی را بدون هیچ مستندی می­گویند. ما آن را بدون هیچ مستندی به یکی دیگر می­گوییم و بعد هم بازار تهمت داغ می­شود. وقتی بازار تهمت داغ شد، دیگر هیچ کس در امان نیست، و هر کسی را می­شود با یک تهمت کنار زد. اینکه من توقع داشته باشم که همه مثل من فکر کنند، توقع قابل قبولی نیست. بالاخره یک عده فکرشان با من فرق می­کند، اما حالا هر کس فکرش با من مخالف است معنایش این است که آدم بدی است؟! معنایش این است که آدم فاسقی است؟! نهایت آن است که فکر من، فکر درستی است و فکر او فکر اشتباهی است. از این که بالاتر نیست، ولی شاید او آدم بدی نباشد و اشتباه می­کند. اختلاف نظرها فی حد نفسه مضر نیست. مادامی که منجر به درگیری و شقاق و اختلاف نشود، مشکلی نیست. هر کس نظری دارد و نظرش برای خودش محترم است.

امام ـ رضوان الله علیه ـ بارها تذکر داد که یک عده دنبال تز اسلام منهای روحانیت­اند، این تز از بین نرفته، این­ها هنوز هم دنبال می­کنند. امروز کسانی هستند که در جلساتشان می­گویند مانع اصلی روحانیت است. ما اگر روحانیت را از بین ببریم، مانع اصلی را از بین برده­ایم. همة ما در هر سطحی که هستیم خیلی باید هوشیار باشیم. در رفتارها و گفتارهای خودمان توجه کنیم. برای ایجاد شقاق در بین روحانیت بهانه ایجاد نکنیم. متأسفانه هرچه برای از بین بردن این توطئه­ها تلاش می­شود، متأسفانه باز یک سری توطئه ها این تلاش­ها را نقش بر آب می­کند.

اگر در جایی یک مشکلی را می­بینیم و وظیفه خودمان می­دانیم که مطلبی را مطرح کنیم، باید ببینیم تبعاتش چطور است، اولاً باید توجه داشته باشیم که درست تشخیص دادیم یا نه، ثانیاً اگر درست تشخیص دادیم راه درست انجام وظیفه چیست؟ ممکن است اگر این مشکل را علنی بگویم آثار سوءش بیشتر از آثار مثبتش باشد، اما اگر خصوصی به شخصی که مؤثر است بگویم، چه بسا تأثیر کند، باعث بشود که مسئله اصلاح بشود. بعضی وقت­ها دقیق فهمیده نشده­است که واقعاً نظر آن شخص چه بوده، یک جمله­ای که در یک مجموعه گفته شود ممکن است مقصود از آن ظاهر کلام نباشد. ما اصرار کنیم نه آقا همین ظاهر مورد نظر است و این ظاهر حتماً باطل است. پس باید برویم این­طوری کنیم. این همان دامی است که الان دنبال این هستند که ما را در آن نآنآ بیندازند.

سفر امسال مقام معظم رهبری با مقدمات فراوانی که داشت و اینکه که مدتش نسبت به سفرهای متعارف ایشان طولانی بود، خیلی ثمرات و برکات داشت. یکی از مهم ترین ثمرات و برکاتش این بود که بسیاری از توطئه­هایی که تا آن زمان شده بود خودِ آن سفر نقش بر آب کرد، ولی متأسفانه همین که ایشان به تهران، بازگشت دوباره دست­های پیدا و ناپیدا شروع کرد که از خودِ سفر ایشان برای ایجاد تفرقه و شقاق سوء استفاده کند؛ یعنی درست خلاف هدف سفر، متأسفانه سعی کردند به انگیزه­های مختلف خلاف آنچه که مورد نظر ایشان بود را انجام بدهند. گاهی بعضی­ها مخلصانه و با عشق به اسلام در جهت از بین بردن اسلام تلاش می­کنند، با اخلاص برای حفظ ولایت، بر علیه ولایت کار می­کنند و متأسفانه چون فکر می­کنند خودشان مخلصند، فکر می­کنند که اخلاص برای صحت عمل کافی است، در حالی که کافی نیست. وقتی کسی بصیرت ندارد، نمی فهمد چه کار می­کند، صرف اینکه مخلصانه کار می­کند خیلی مفید نیست، بله، برای خودش انشاء الله در عالم آخرت معذور است، ولی به لحاظ اثرات واقعی­، کارش می­تواند بسیار مضر باشد. اکنون کنار مضجع شریف حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ زندگی می­کنیم و از برکات این شهر آشیانه آل محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برخورداریم و نیز این نعمت بزرگ حوزه که در اختیار ما قرار گرفته و این جایگاهی که روحانیت هم در داخل، هم در خارج دارد، این مسئله­ای است که خودِ ما باید حافظش باشیم؛ البته عرض کردم که این حوزه، حوزة امام زمان است. آن­هایی که به سوء نیت در این حوزه فعالیت می­کنند، قطعاً چوبش را خواهند خورد. اما به هر حال ما مسئولیم. تکلیف مان این است که وظیفه را درست تشخیص بدهیم و در شرایطی که امروز قرار داریم و این همه موقعیت و جایگاه که برای اسلام، تشیع، انقلاب و روحانیت فراهم شده را به جهالت از بین نبریم. به جهالت فرصت هایی که فراهم شده را به تهدید تبدیل نکنیم که ممکن است در آن دنیا گرفتار عقابی شویم که با عقاب های متعارف متفاوت باشد. انشاء الله که خداوند تبارک و تعالی به همه ی ما توفیق تشخیص وظیفه و عمل به آن مرحمت بفرماید.

______________________

لینک های مرتبط:

- خبرگزاری تابناک

- پایگاه خبری، تحلیلی اهل بیت علیهم السلام

- هیئت رزمندگان اسلام

- خبرگزاری رسا