خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

انقلاب اسلامی، حوزه علمیه، کاستی ها و توانایی ها

شنبه, 02 مرداد 1389 ساعت 12:36
منتشرشده در دیدگاه ها

بسم اللَّه الرحمن الرحيم
نكته اول اينكه انقلاب اسلامى ایران، آغاز يك تحول بزرگ جهانى بود كه باعث شد حضور دين در صحنه‏هاى مختلف زندگى اجتماعى، مطرح بشود و از زمان انقلاب اسلامى تا الان كه نزديك سه دهه مى‏گذرد، نه تنها اين حضور كاهش پيدا نكرده، بلكه روز به روز افزايش و گسترش نیز پيدا كرده است. افزايش و گسترش حضور دين در صحنه‏ هاى مختلف اجتماعى، وظايف و مسئوليت‏هاى سنگين‏ترى را متوجه روحانيت كرده است، در حوزه‏ى نظرى، مسئوليت تبیين ديدگاه‏هاى دين در زمينه‏هاى مختلف اجتماعى و سياسى، اقتصادى و فرهنگى مطرح شده است و هم اکنون پس از گذشت سه دهه، همچنان یک خلأ جدى در زمينه‏هاى نظرى براى پاسخگويى به نيازهایى که در اين حوزه‏ها وجود دارد به شدت احساس می شود. ديروز به بعضى از اعضاى محترم جامعه مدرسين عرض كردم؛ كه محور انقلاب اسلامی، شعار «سياست ما عين ديانت ما» است.

كه اين شعار را مرحوم مدرس «رضوان اللَّه عليه» مطرح كرده بود و در جریان انقلاب اسلامى، امام «رضوان اللَّه تعالی عليه» خواستند آن را تجسم و عينيت ببخشند و شما مى‏دانيد که امام «رضوان اللَّه عليه» از مريدان مرحوم مدرس بودند، به مناسبتی خودشان نقل مى‏كردند و می فرمودند: "من از قم مى‏رفتم تهران در مجلس شورا شركت مى‏كردم تا سخنان مرحوم مدرس را از نزديك گوش بدهم." ببينيد يك طلبه‏ى آن زمان و با امكانات رفت و آمد آن زمان، از قم برود تا تهران و بخواهد به مطالب مرحوم مدرس گوش بدهد، چقدر بايد؛ اولاً خودش آدم سياسى باشد و اهتمام جدی داشته باشد، ثانياً چقدر بايد به مرحوم مدرس علاقه‏ى ويژه اى داشته باشد و انقلاب اسلامی شعار معروف "سياست ما عين ديانت ما" را كه مرحوم مدرس مطرح كرد عينيت ببخشید.

البته حقیقتاً مردم، از همان اول انقلاب تا به امروز، آن چه را كه از آنها توقع مى‏رفته انجام داده اند؛ بنده بارها، هميشه و همه جا و به مناسبت های مختلف، به همه مسئولين گفته ام. مردم ما، مردم نجيبى بوده و هستند و آن چه كه از ایشان توقع بوده، در حد امكانات و توان خودشان حتی بيش از آن را انجام داده اند.

اما تحقق واقعی، "سياست عين ديانت و ديانت عين سياست" با شعار و مفاهيم كلى حاصل نمی شود، در واقعيت عينى جامعه، اولاً بايد برايش راه كار نظرى داشته باشيم؛ مثل جایگاه صدا و سيما در ساختار حكومت اسلامی چیست و تعريف آن کدام است؟ مسئولیت ها و ویژگی های آن چیست؟ اين يك معضل جدى است که چندين و چند سال است كه مسئولين صدا و سيما، با آن مواجه هستند. بحث دانشگاه اسلامى، كه آقا (مقام معظم رهبری) در سال 74-73 مطرح كردند و مصدرش این بود كه مقام معظم رهبرى، آقاى دكتر هاشمى گلپايگانى وزير علوم وقت را احضار كرده و فرمودند: "رشته‏هاى علوم انسانی با ضعف جدى مواجه است يك فكر اساسی، برای وضعیت نامناسب این رشته ها بکنید. جهت گیری علوم انسانى رو به غرب است و بايد يك علوم انسانى ديگری جایگزین شود." با هماهنگی جناب آقاى هاشمى گلپايگانى يك جلسه‏ ی چهار نفره تشكيل شد که يكى از آنها من بودم و در آن جلسه بنا شد يك مجموعه، كار انجام بشود كه يكى از آنها ايجاد شورايى بود، تحت عنوان "شوراى بررسى متون علوم انسانی" كه از آن زمان تشكيل شده و من در آن شورا عضو و علاوه بر آن، رئيس گروه فقه و حقوق آن شورا هستم. همان موقع كه اين بحث مطرح شد، يك اصطلاحى تحت عنوان دانشگاه اسلامى مطرح شد كه بعداً اين اصطلاح در گزارشى كه خدمت آقا تقدیم شد و در فرمايشات آقا مطرح گردید. وقتى موضوع دانشگاه اسلامى مطرح شد متأسفانه، بلافاصله اين مباحث مطرح شد؛ كه در دانشگاه، بين زن و مرد پرده بزنند، روزهاى دوشنبه درس اخلاق بگذارند و همه‏ى دانشگاهى‏ها در آن شركت بكنند و دانشجویان آستين كوتاه نپوشند.

بعد به مناسبتی، آقا به بنده گلايه‏اى مى‏فرمودند؛ فرمودند: «من يك وقتى راجع به تهاجم فرهنگى صحبت كردم و آقايان رفتند سراغ آستين و روسرى؛ فرمودند: اين ها اشكال است و تهاجم فرهنگى كه من گفتم اصلاً بحث آستين كوتاه و روسرى نبود به اين مقدار نبايد اين را تقليل مى‏دادند». ولى تقليل داده شد و یک علتش اين بود كه واقعاً پشتوانه تئوريك روشن و کافی نداشت، يعنى يك عقبه‏ى نظرى كه بيايد بگويد، ما كه مى‏گوييم دانشگاه اسلامى؛ يعنى اين رشته‏هاى مختلف باید به اين معنا باشند. ما اين را در واقع و به صورت جدى مشكل داشتيم و در ابعاد مختلف نیز هنوز این مشکل وجود دارد، در فقه و پزشكى سمينارهاى متعددی تشكيل و مسائل فقهى در پزشكى مورد بحث قرار گرفته است. خود من از كسانى بودم كه در اكثر اين سمينارها مشاركت داشتم و بی شک، اين‏ها يك سرى بحث هايى است كه خوب است ولی با يك یا دو سمينار و شش سال يك بار و یا چهار سال يك بار، نمى‏شود اين مسائل را حل كرد، اين يك نياز جدى بوده و هست كه متاسفانه حوزه ما هنوز به اين نياز، پاسخ جدى نداده است، ديروز هم خدمت بعضى از آقايان جامعه مدرسين عرض كردم، واقعاً اين نياز، هنوز باقى است و همچنان جواب داده نشده است و حالا چرا و تا چه زمانی بماند؟ اين مشكل هست.

نكته دوم؛ توسعه‏ى دين در سطح جهان، نه تنها به لحاظ نظرى مسئوليت‏هاى روحانيت را افزايش داده و دانش پيشين روحانيت، پاسخگوى نياز امروز جهان نيست، بدون شک امروزه فقط با لمعه و اصول فقه، یا مكاسب و رسائل و كفايه نمى‏ توان جواب گوى نياز امروز جهان بود، اين‏ها لازم است، خوب است ولى اين‏ها ممكن است صد سال یا دويست سال پيش، پاسخگو بوده اند اما الان ديگر جوابگو نيستند.

غير از اين خلأ نظرى و تئوریک كه وجود دارد يك خلأ عملى هم وجود دارد. يعنى روحانيت به لحاظ عملى در صحنه اجتماعى نقش‏ها و مسئوليت‏هاى تازه‏اى پيدا كرده است كه براى ایفای اين نقش‏ها و مسئوليت‏ها بايد مهارت‏هاى لازم را داشته باشد، بحث ما تنها دانش نيست. امروز بحث دانش يا به تعبيرى تحصيلات با بحث مهارت‏ها دو بحث متفاوت است و ما در خيلى موارد مهارت‏هاى كافى را به افراد نمى‏دهيم و اين یک نقص اساسى در ساختار آموزشى ما از قديم بوده است، در آموزش و پرورش و دانشگاه‏ها اگر خيلى موفق باشيم - كه نيستيم - به دانش آموز و دانشجو صرفاً دانش را مى‏دهيم ولی مهارت نمى د‏هيم. به همين دليل طرف خيلى اطلاعات دارد ولى قدرت استفاده از اين اطلاعات را ندارد مهارت‏ها را معمولاً افراد در صحنه‏ى عمل و به صورت تجربى ياد مى‏گيرند، آموزش نمى‏بينند؛ در حاليكه امروز، دنيا روى مهارت‏ها خيلى سرمايه گذارى مى‏كنند يك آدم ليسانسه را مى‏گيرند و شش ماه تا يك سال مهارت، يادش مى‏دهند كارايى كه او دارد از يك آدمی كه دكترا دارد به مراتب بيشتر مى‏شود، ولى ما آن شخص را مى‏گيريم هشت سال، شش سال گرفتار فوق ليسانس و دكترا مى‏كنيم و آخرش هيچ كارايى ندارد و تنها يك دكترا دارد با كلى ادعا، توان اجرای هيچ كاری را ندارد مثلاً دكتراى مديريت دارد اما بلد نيست كه يك مغازه نانوايى را به قول حضرت امام (قدس سره الشریف) اداره بكند، دكتراى مديريت دارد، انواع نظريه‏هاى مديريتى را می شناسد اما به محض اینکه مى‏گوييم اين سازمان را اداره كند نمى‏داند كه چه كارش بايد بكند، چون مهارت كافى را ندارد.

الان در روحانيت اين مشكل به صورت جدى وجود دارد كه من به مناسبتی دو سه سال قبل در جلسه ای با مسئولين جديد دفتر تبليغات اسلامى در پاسخ سوال آن‏ها مبنی بر اینكه به نظر شما تعريف دفتر تبلیغات چیست؟ و چه مسئوليت هایى دارد؟ عرض كردم به اعتقاد بنده، حوزه كار آموزشى را انجام مى‏دهد و دفتر تبليغات نبايد رسالت آموزشى به معناى دانش افزايى را بر عهده بگيرد. عرض كردم اگر قرار است دفتر تبليغات كارى مفيد، براى حوزه بكند، بيايد نقش‏ها و مسئوليت هايى را كه روحانيت بايد در جامعه - چه در داخل و چه خارج - ايفا نماید، شناسايى كند و مهارت های روحانيت را در آن زمینه ها افزایش بدهد، آموزش‏هاى مهارتى و مهارت‏هاى كافى را براى انجام كار آموزش بدهند.

در عين حالی كه ما با كاستى‏هاى فراوانی مواجه هستيم چه به لحاظ نظرى و چه به لحاظ مهارتى و عملى اما زمينه‏هاى بسيار بسيار مستعدى نیز در داخل و خارج وجود دارد كه صرفاً می طلبد يك كسى اندكی اهتمام داشته باشد. اين تعبير را چند سال پيش من به دوستان مى‏گفتم: "لازم نيست خيلى خوب باشيد فقط يك كمى خوب باشيد تا کلی اثر پيدا بكنيد، يعنى اينقدر زمينه زياد است چه در داخل و چه در خارج که يك طلبه‏اى اگر كمى خوب باشد می تواند خیلی تأثیرگذار باشد. مثلاً يك طلبه الان مى‏رود در محيط دانشگاهى، اگر كمى تقوا داشته باشد و نه خيلى متقى باشد، كمى علم داشته باشد نه خيلى دانشمند باشد و كمى اخلاق داشته باشد نه خيلى انسان متخلقى باشد، همين مقدار كم موجب می شود، دانشجویانى كه در نگاه اول، آدم، ممكن است با خودش بگوید؛ اينها اهل دين نيستند اما می بینیم، همین ها كه اصلاً دنبال اين حرف‏ها نيستند مثل پروانه دنبال اين روحانى می گردند و دور اين روحانى مى‏ چرخند و اينها اگر ذره ای تقوا ببينند، ذره ای علم ببينيد و ذره ای اخلاق ببينند مريدش مى‏شوند و در محيط دانشگاهى نه فقط در حد دانشجويى بلکه در حد استادان نیز همين طور است و استادها يك ذره اخلاق، يك ذره علم و يك ذره تقوا از يك روحانى ببينند، مى‏بينيد چطور با آن رفتار مى‏كنند. اگر در محيطهاى ديگر، در محيط ارتش و در هر محيطى كه شما تصور كنيد، روحانيت يك كمى توان از خودش نشان بدهد تاثيرات بسيار زيادى خواهد داشت كه هيچ كس ديگرى مثل او نيست، يعنى همان اندک تقوا و علم و اخلاقی كه شما در دانشگاه داشتيد همان را اگر يك غير روحانى داشته باشد يك صدم اين اثرى كه اين روحانى دارد، ندارد و اين آثار، آثار بسيار بسيار فراوانى است كه در سطح جامعه توسعه پيدا مى‏كند يعنى اثرى نيست كه در يك دانشجو محدود شود، اين اثر را با خودش به خانواده‏اش، به نسل بعدى و به آينده‏ى زندگى اش می برد.

الان دانشجویانى هستند که در دوره دانشگاهى مثلاً دوره ليسانس با يك روحانى چند روزى برخورد خوبى داشته اند و علمش و تقوايش در يك حد خوبی بوده است، اينها مريد و علاقمندش شده اند، الان هم كه درسشان تمام شده و رفته اند جايى مسئول شده اند، هنوز تحت تاثير آن روحانى هستند. اين تاثيرات، تاثيرات ماندنى است و به همين دليل هميشه بايد نسبت به خودمان خيلى حساس باشيم و توجه داشته باشيم كه نگاهى كه ديگران به ما دارند و نگاهى كه احياناً خودمان نسبت به خودمان داريم خيلى متفاوت است و خيلى بيش از آنكه خودمان فكر مى‏كنيم و مى‏دانيم، مى‏توانيم تاثير بگذاريم و انشاء اللَّه قدر خودمان را بدانيم، به تعبير على بن ابى طالب عليه السلام"(1) براى اينكه انسان عاقل باشد، اين كافى است كه جايگاه خودش، یعنی قدر و منزلت خودش را بداند." كه واقعاً روحانيت اگر بداند كه چه منزلتى دارد اين را به اين ارزانى نمى‏فروشد.

«اظهارات مهم استاد مهدی هادوی تهرانی در حاشیه درس خارج فقه در تاریخ 21/11/86»