بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین الطیبین الهداة المهدیین سیما بقیة الله فی الارضین عجل الله فرجه الشریف
ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداست؛ «دعیتم إلی ضیافة الله»؛[1] ما دعوت شدیم به ضیافت الهی، مهمانی خدا؛ ما همیشه مهمان خدا هستیم؛ بر سر سفرۀ الهی نشستهایم و از نعمت های الهی بهره میبریم همۀ موجودات بر سر این سفره نشستهاند. الرحمن الرحیم رحمانیت الهی گسترهاش همۀ موجودات را فرا گرفتهاست؛ حتی آنهایی که از سر غفلت و جهالت هیچ اعتقادی به خدا ندارند هم بهرهای دارند. سفره، سفرۀ الهی است؛ اما آنها که معرفت دارند؛ میشناسند؛ میفهمند، از نعمتهای خاص این سفره برخوردار هستند. ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است. همه دعوت شدهاند به این مهمانی و هر کسی به اندازۀ معرفت خودش، به اندازۀ شناخت خودش، به اندازۀ ایمانش، از این سفره و از این مهمانی بهره میبرد.
دو دهة ماه مبارک رمضان که پشت سر نهاده شد، در واقع دو دهه از ضیافت گذشتهاست و نوبت رسیده به دهۀ آخر؛ دههای که رسول اکرم (ص) در آن، حال و هوای خاصی داشتند؛ این دهه را به اعتکاف، شب زنده داری و به توجه خاص میگذراندند. به ما توصیه شدهاست در این دهه که توجه بیشتری کنیم که در چه ماهی هستیم و چه فرصتی در اختیارمان قرار گرفتهاست و از این فرصت بهره ببریم. در این دهه شبهای قدر قرار گرفتهاند. شبهای قدر که قدر و منزلت آنها به گونهای است که قرآن فرمود:«لیلة القدر خیر من ألف شهر»؛[2] یک شب بهتر از هزار ماه؛ یعنی یک عمر در یک شب؛ یعنی اگر به آن توجه کنیم؛ اگر درست از آن بهره ببریم، برای ما سرمایۀ یک عمر را خواهد داشت. فرصتها را به بطالت، به جهالت و به غفلت نگذرانیم. شب قدر آمد؛ شب تنزل ملائکه، شب تنزل روح که این روح در تفسیر برخی، تفسیر شدهاست به آن ملکٔ اعظم؛ شبی که ما باید در این شب همراه شویم با ملائکه؛ همراه شویم با روح؛ شبی است که یک رابطۀ خاصی بین آسمان و زمین برقرار است و درهای رحمت الهی به یک گونۀ خاصی گشوده شدهاست؛ به گونهای که این شب بهتر شده از یک عمر؛ «خیر من ألف شهر».[3] امشب ملائکه آمدهاند؛ امشب که روح آمدهاست و تنزل پیدا کردهاند؛ آنهایی که همیشه احاطه دارند بر این عالم؛ اما یک تنزلی پیدا کردهاند؛ یک انسی با زمینیان پیدا کردهاند. اگر این زمینیان انسی با آسمانیان پیدا کنند، آنجا است که نجواهای الهی در گوششان خوانده خواهد شد. شب قدر شبی است که ما باید در آن تحول پیدا کنیم؛ تغییر کنیم؛ زندگیمان باید عوض شود. این شب، شبی است که باید صبح فردایش برای ما با صبح دیروز فرق داشته باشد. این شبی است که وقتی روز جدیدش را آغاز میکنیم، یک بصیرت بهتری نسبت به حقایق عالم، یک ایمان عمیقتری نسبت به خداوندِ تبارک و تعالی پیدا کنیم؛ رفتارهایمان عوض شود؛ نشانۀ ایمان در وجنات ما، در چهرۀ ما، در رفتار ما و در گفتار ما بیشتر شود. پس این شب را باید خیلی قدر دانست. شب قدر باید قدر دانسته شود.
ماه مهمانی خدا در دهۀ آخر ویژگیهایی دارد. در این شبها دعاهای خاصی وارد شدهاست که إن شاء الله با توجه به مضامین آنها از بهرۀ این دهۀ آخر بهرهمند شویم. در این شبهای قدر که اینقدر فضیلت دارند، ما چه کنیم؟ چه کاری بهترین کار است؟ اینجا است که آدم گاهی حیرت پیدا میکند؛ بزرگان هم حیرت پیدا کردهاند که لحظاتی از یک شب که بهتر است از یک عمر را چگونه بگذرانند؟ مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در کتاب المراقبات وقتی به این مسأله میرسد چون در واقع گرفتار تحیّر شدهاست، به استخاره ارجاع میدهد و میفرماید: استخاره کنید و بهترین کار را با استخاره تعیین کنید. برخی از بزرگان فرمودهاند بهترین کار در شبهای قدر مباحثۀ علمی است. این کار، کار خوبی است؛ چون علم، مصدر ایمان است؛ با علم است که انسان به ایمان دست پیدا میکند؛ علم هر کس سرمایهای است که بر اساس آن ایمانش ساخته میشود. وقتی صدر المتألهین ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در کتاب اسفار جلد 3 به آیۀ شریفۀ «ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون»؛[4] میرسد که خداوند خلق نکردهاست جن و انسان را مگر برای عبادتشان، میفرماید: «لیعبدون» یعنی «لیعرفون». اینکه عبادت کنند یعنی بشناسند.
پس مهمترین وظیفۀ ما شناخت و معرفت است و شبهای قدر فرصتی است برای ارتقاء معرفت. سعی کنیم در مجالسی باشیم، در حالتی باشیم که معرفتمان افزایش پیدا کند. از سخن کسانی بهره ببریم که معرفت و دانش واقعی را به ما بدهند تا سرمایۀ ایمان ما باشد. این فرصت را از دست ندهیم که اگر از دست دادیم، جز پشیمانی چیزی به دنبال نخواهد داشت و این ندامت و پشیمانی در روز قیامت سختترین عذابهایی است که انسانها با آن مواجه میشوند.
بعضی گفتهاند: این ماه، ماه قرآن است. و این شبها شبهای قرآن است «انا انزلناه فی لیلة القدر» خب در این شب ما با قرآن آشتی کنیم نه فقط قرآن بخوانیم، باید قرآن بخوانیم؛ با قرآن آشتی کنیم؛ با قرآن انس پیدا کنیم؛ قرآنی شویم؛ فردای شب قدر اشتیاق خاصی به قرآن پیدا کنیم که روز قبل نداشتیم. هر لحظه که فراغتی پیدا میکنیم، به جای گذراندن آن به بطالت، به قرآن بگذرانیم؛ نه فقط امشب که البته امشب شب خاص قرآن است، بلکه همۀ روز های آیندۀ بعد از این شب، قرآنی شویم؛ با قرآن مأنوس شویم
شبهای قدر، شبهای تحول انسان، شبهای دگرگونی روح ما است؛ شبهایی است که ما باید آیندۀ خودمان را در آن بسازیم؛ البته در روایات وارد شدهاست که تقدیرات الهی برای سال آینده در شبهای قدر، در حقیقت شب قدر رقم میخورد. در برخی روایات هست که در شب نوزدهم این تقدیرات به شکل کلی تحقق پیدا میکند، در شب بیست و درجهای از استحکام در این تقدیرات پیدا میشود و بالاخره در شب بیست و سوم که برخی گفتهاند مهمترینِ شبهای قدر است، این تقدیرات الهی نهایی میشود. این یک فرصت است و در حقیقت به ما یک فرصت دادند که آقا خانم شما فرصت داری که مقدرات سال آیندهات را در این شبها رقم بزنی. اگر شما به سمت خدا حرکت کنید، به تعبیر برخی از بزرگان معاصر، خدا دوان دوان به سمت شما خواهد آمد. اگر شما یک کمی از بعضی از آن غفلتها و جهالتها و احیاناً اشتباهات گذشته برگردی، خدا ابواب رحمت خودش را فراوان بر شما خواهد گشود. فرصت داده و در قرآن فرمودهاست: «أدعونی استجب لکم»؛[5] مرا بخوانید، اجابت میکنم. این یک قانون و وعدۀ الهی است. دعا کنیم! دعا به دل و با همۀ وجود، خواستن است نه فقط به زبان. ب امشب شب دعا است؛ شب خواستن است؛ شب التماس کردن است. از ما خواستهاند از هیچ کس نخواهیم و دست به سوی هیچ کس دراز نکنیم که همه نیازمند هستند؛ «أنتم الفقراء إلی الله»[6] و بی نیاز فقط خداست؛ «الله الصمد».[7] امشب شب دست دراز کردن به سمت آن بی نیاز است و طلب نیاز کردن و اگر از او طلب کردی، استجابت حتماً هست؛ چون وعدۀ الهی حق است و إن شاء الله امشب دعاهای همۀ ما در حق خودمان، خانوادیمان، ، دوستانمان جامعۀ ما ، همۀ امت اسلامی بر آوردهاست.
در مورد شبهای قدر روایاتی وجود دارد که شب قدر یا شب نوزدهم ماه مبارک رمضان است یا شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم؛ البته برخی روایات هم هست که شب بیست و هفتم را بیان کردهاند که در بین شیعه چندان مشهور نیست؛ اما شب بیست و هفتم هم شب با فضیلتی است. در این شبهای خاص برای شیعه یک حال و هوای خاص هم پیدا شدهاست. این شبهای قدر برای ما یادآور خاطرۀ تلخی است؛ خاطرۀ شهادت علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام خاطرۀ از دست دادن این گوهر تاریخ بشریت. وجود نازنین علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام ـ نعمت بزرگ الهی برای بشریت است؛ نعمتی که قدرش در زمان خودش دانسته نشد. آنگاه که علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام ـ می فرمود: «سلونی قبل أن تفقدونی»،[8] نفهمیدند قبل از اینکه آن بزرگوار را از دست بدهند، چه باید بپرسند. نعمت وجود آن حضرت در زمان خودش شکر گذاشته نشد؛ اما این نعمت برای همۀ بشریت، برای همۀ تاریخ بود، است و خواهد بود و شیعه به عنوان پیروان اهل بیت، ـ علیهم السلام ـ به عنوان کسانی که امر الهی در قرآن را اطاعت کردند، در این مسیر آمدند و از این نعمت خاص به صورت خاصتر برخوردارند.
شبهای قدر که قدر و منزلت آنها از ازل در صحیفۀ علم الهی رقم خوردهاست، به حزن و اندوه شهادت حضرت علی ابن ابیطالب (ع) قرین شدهاست. شهادت شخصیتی که وجودش نعمت بود برای بشریت؛ شهادت شخصیتی که از روز اول رسالت، از روز اول بعثت در کنار رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ قرار گرفت. اولین مردی بود که ایمان آورد به نبی خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و همۀ هستی خودش را، همۀ توان خودش را در مسیر حمایت و صیانت از نبی خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و پیامی که آن حضرت برای شریعت آورده بود، صرف کرد. بزرگواری که در لیلة المبیت به جای پیغمبر در بستر قرار گرفت که اگر قرار است صدمهای برسد، به جای پیغمبر به آن بزرگوار صدمه بخورد. بزرگواری که در غزوات و جنگهایی که پیغمبر حضور داشتند، همواره در برابر هر امری که میخواست متوجه پیغمبر شود، خودش را به عنوان سپر بلای پیغمبر قرار میداد. قهرمان صحنههای نبرد، کسی که در محراب عبادت و جایی که بعد محراب شهادتش هم شد، آن مراتب و منزلت را داشت. او که در گفتگو با خداوندِ تبارک و تعالی آنچنان در محبت الهی مستغرق میشد که از اطرافش غفلت میکرد و در آن هنگام اگر تیر از پایش درمیآوردند، دردی احساس نمیکرد؛ اما در همان حال اگر سائلی دست نیازی دراز میکرد، بی خبر نبود و دست نیاز او را بدون جواب رد نمیکرد. آن بزرگواری که منزلت و مقامش در قرآن بیان شده بود.
این شبها یادگار آن شخصیت بزرگوار است و ما به عنوان شیعیان علی ابن ابیطالب ِـ علیه السلام ـ إن شاء الله در این دنیا و در آن دنیا که ندا می زنند شیعیان علی ابن ابیطالب (ع) بیایند و شیعیان را بر منابری از نور قرار میدهند، در آن صفها باشیم و این افتخار را داشتهایم که محبت این بزرگوار و خاندانش را داشته باشیم. إن شاء الله این محبت در ما اثر کند و یک شباهتی هم به این بزرگوار و به خاندان این بزرگوار پیدا کنیم. در این شبهای قدر از خدا بخواهیم که ما را در رفتار، گفتار، اعتقاد و معرفت به آن بزرگوار نزدیکتر کند.
شب قدر که همگی باید قدرش را بدانیم، شب علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام ـ هم شدهاست. این بزرگواری که وجودش برای بشریت نعمت بود، شهادتش هم نعمت خاص شدهاست برای خواص مؤمنین. این سفرۀ الهی که در ماه مبارک رمضان پهن شده است و مسلمین از این سفره بهرۀ خاص میبرند، محبان و شیعیان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بهرههای خاصتری دارند. این شبهای قدر که «خیر من ألف شهر»؛[9] بهتر از یک عمرند، برای شیعه یک نعمت خاصتری در آنها قرار داده شدهاست. وقتی محبت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در دلهای ما است و این شبها یادآور شهادت مولای متقیان امیر مؤمنان علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام ـ است، یک ارتباط قلبی بین ما با آن بزرگوار پیدا میشود؛ آن بزرگواری که روحش حقیقت وجودش حاضر و ناظر است. اگر شهدا زنده اند، اولیاء به طریق اولی زندهاند و اگر شهدا حاضر و ناظرند اولیاء به طریق اولی حاضر و ناظرند و مولی الموحدین امیر مؤمنین حضورش و نظرش قطعاً از همۀ آنها بالاتر و گستردهتر است
ما شیعیان علی ابن ابیطالب ـ علیه السلام ـ به عنوان فرزند آن بزرگوار که در تعبیر رسول گرامی اسلام (ص) وارد شد «أنا و علی أبوا هذه الأمة»؛ من و علی دو پدر امت هستیم، این ایام شهادت پدر مؤمنین و پدر بزرگوار ما است.در این ایام شهادت که ما توجه پیدا میکنیم به این بزرگوار، به خاطر این شهادت روزنۀ خاصی برای نعمتهای خاصتر وجود دارد که با این توجه و با این ارتباط قلبی و معنایی با وجود آن بزرگوار که حاضر و ناظر است و با اشکی که به خاطر آن بزرگوار از چشم ما جاری میشود، إن شاء الله نعمتهای خاصتر الهی شامل حال ما بشود. بزرگترین نعمت الهی نعمت هدایت است؛ نعمت بصیرت است که إن شاء اللهبه برکت این شبها از آن برخوردار خواهیم شد.
محبت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ وسیلهای است که مشکلات را حل میکند؛ راههای بسته را باز میکند و اشکهای ما این شب جاری میشود در یاد آن بزرگوار، مظلومیت آن بزرگوار و این اشکها إن شاء الله پاک میکند آن گناهانی را که احباناً در صحیفۀ اعمال ما هست؛ إن شاء الله پاک میکند دلهایی را که گرد و غبار غفلت روی آن نشستهاست؛ إن شاء الله چشمهای ما را آماده میکند برای رؤیت باقیماندۀ آن بزرگوار، جانشین آن بزرگوار؛ برای رؤیت آن که سالها است جهان در انتظار او است و إن شاء الله ما توفیق زیارتش را پیدا کنیم.
گاهی انسان نعمتی را که در دستش قرار گرفته، نمیبیند و غفلت میکند که گوهر گران قدری در دست دارد و خودش از آن بیخبر است و این بیخبری باعث میشود که انسان قدر آن نعمت را نداند و احیاناً آن گوهر را گم کند و از دست بدهد و خودش متوجه نشود چه چیز را از دست دادهاست. چیزی را که انسان بدون زحمت به دست میآورد کمتر متوجه ارزشش میشود. بسیاری از ما نعمت ایمان را بدون زحمت به دست آوردهایم. در خانوادۀ مؤمن به دنیا آمدهایم از همان اول با ایمان به خدا و ایمان به رسول خدا، انس گرفتیم و قدرش را کم متوجه میشویم و ما از همان ابتدا و بدون زحمت از نعمت ولایت برخوردار شدهایم. ما برای اینکه این نعمت را به دست بیاوریم، نرفته ایم تا سالها تحقیق کنیم و زحمت بکشیم، بلکه در خانوادۀ اهل ایمان به دنیا آمدهایم؛ از همان ابتدا با محبت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بزرگ شدهایم. شاید شما دیده باشید. من دیدهام بسیاری از این افراد را که اصلاً مؤمن نبودهاند و بعد راه ایمان را پیدا کردهاند، ابتدا ولایت را نمیشناختند و بعد راه ولایت را پیدا کردهاند. اگر شما اینها را ببینید، خواهید دید چقدر برای نعمت ایمان خودشان و نعمت ولایتی که در دل آنها قرار گرفتهاست، ارزش قائلاند؛ چون برایش زحمت کشیدهاند؛ زجر کشیدهاند. بعضی از این افراد تعبیرشان این است که وقتی ما ایمان را یافتیم، انگار که دوباره متولد شدیم و وقتی ولایت را پیدا کردیم، انگار بار دیگری متولد شدیم. این نعمتها ارزان به کف ما آمد. به برکت مادران و پدرانی که ایمان و ولایت داشتند، ما اهل ایمان و ولایت شدهایم. این شبهایی که شبهای دعا است؛ این شبهای قدر که شبای استفاده است؛ بهتر از هزار ماه بهتر از یک عمر است،قدر نعمتها را بدانیم؛ «لئن شکرتم لأزیدنکم»؛[10] شاکر نعمت ایمان و نعمت ولایت باشیم و دعا کنیم برای پدران و مادران و اجدادی که زمینۀ این نعمت را برای ما فراهم کردند که اگر در قید حیاتاند، خدا آنها را حفظ نماید و اگر از دنیا رفتند، ابواب رحمت خاصش را برای آنها بگشاید. إن شاء الله قدر دان این نعمت باشیم و این نعمت را به راحتی از کف ندهیم و در این شبها بیشتر با نعمت ایمان و ولایت آشنا شویم.
خداوند امکان بهره برداری را را برای همۀ موجودات فراهم کرده است. سفرهای از نعمت های الهی را گسترده که همه از آن بهرهمند میشوند. اگر کسی به غفلت در این سفره نشسته از نعمتها محروم نمیشود. به او هم میدهند؛ اما بعضی چیزها برای او نیست. ماه مبارک رمضان میآید و میرود. آنهایی که مؤمن هستند، میفهمد آمد و آنهایی که مؤمن نیستند، اصلاً نمیفهمد آمد. آنها که میفهمند و بهره میبرند و روزه میگیرند و روزه را آنطور که باید، میگیرند، نعمتهای خاص به ایشان داده میشود. شبهای قدر میآیند و میروند. در چشم به هم زدنی میگذرند. چند روز بعد این شبها گذشتهاست. برای همه این امکان هست که از این شبها بهره ببرند؛ اما بهره هر کس تابع معرفتی است که پیدا میکند. همۀ موجوداتی که هستند از این شبها بهرهمند هستند از جمله امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ که صاحب این شبها است. اصولاً بهرهای که او دارد، قابل قیاس نیست با کل بهرهای که همۀ موجودات ما سواه دارند. بهره او بهرۀ خاص است. همۀ اینها در مقابل آنچه که او در این شب ها دارد، هیچ است. ما مگر عاشق امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ نیستیم؛ مگر ما آرزویمان این نیست که یک شبی در خواب چشممان به جمال نورانیش منور شود. اگر إن شاء الله میخواهیم آن بزرگوار را زیارت کنیم؛ در دورۀ آن بزرگوار تنفس کنیم؛ در کنار آن بزرگوار باشیم و الآن در دوران غیبتش زمینه ساز حضورش باشیم، شبهای قدر فرصتی است که امام زمانی شویم و با امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ انس پیدا کنیم؛ با اهل بیت ـ علیهم السلام ـ آشتی کنیم. نه فقط به لفظ، نه فقط در مسجد و حسینیه، نه فقط موقع ذکر مصیبت آنها، بلکه همۀ لحظات زندگی، در خانه، در مدرسه، در دانشگاه، در اداره، در مزرعه، در کارخانه، در خیابان، همه جا امام زمانی باشیم. شبهای قدر فرصتی است که ما این حال و هوا را پیدا کنیم. إن شاء الله دست اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و به صورت خاص دست امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ یاور ما خواهد بود. دست آن حضرت امشب برای دعا بلند است إن شاء الله از کسانی باشیم که آن حضرت دعای خاص برایشان میکند.
گفتاری از آیت الله هادوی تهرانی ـ دامت برکاته ـ