استاد تفسیر حوزه علمیه در ادامه تفسیر سوره مبارکه مجادله به دو پیام اصلی این سوره اشاره کرد و گفت: ترک سنن جاهلی و کوچک نشمردن گناه دو پیام اصلی سوره مجادله است.
به گزارش ایکنا؛ آیتالله هادوی تهرانی در ادامه سلسله جلسات تفسیر سوره مبارکه مجادله به شرح آیات آغازین سوره مبارکه مجادله پرداخت. این آیات به شرح زیر است:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ الَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسَائِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِی وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَیَقُولُونَ مُنکَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ؛ وَالَّذِینَ یُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا ذَلِکُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ؛ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِن قَبْلِ أَن یَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِینًا ذَلِکَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ».
وی با بیان اینکه سوره مجادله، با داستان مجادله یک زن با نبی اعظم(ص) آغاز شد، اظهار کرد: مجادلهای آن زن بر این بود که اعتراض داشت که همسرش او را با «ظهار» از خودش جدا کرده است؛ گفتیم ظهار، یک طلاق جاهلی است که به جای صیغه «انت طالق» که در طلاق متعارف به کار میرود، پشت زن به پشت مادر تشبیه و گفته میشود: «ظهرک کظهر امی یا انت منی بمنزلة ظهر امی».
وی افزود: روایت این مسئله را جناب صدوق(رضوان الله) در همین داستان نقل میکند که سند هم، سند معتبر است. ابن ابی عمیر از ابان و غیر ابان نقل میکند که این خانم یعنی «خوله» وقتی خدمت حضرت میرود و این اعتراض را میکند، در واقع شوهرش پشیمان شده بود. در نقل جناب ابراهیم بن هاشم قمی در تفسیر قمی، این مطلب نیامده که آن مرد پشیمان شده است ولی در این نقل آمده که آن مرد بعد از این که این کار را کرد، پشیمان شد و در واقع خودش بود که به زنش گفت برو و ببین پیامبر(ص) برای ما چارهای دارد. زن خدمت رسول اکرم(ص) آمد، تعبیر این روایت این است که حضرت فرمودند ظاهرا تو بر شوهرت حرام شدهای ولی در آن روایت جناب ابراهیم بن هاشم، حضرت فرمودند: من چیزی از وحی ندارم که در مورد شما قضاوت کنم. در ادامه داستان، هر دو روایت این مطلب را دارند که این آیات نازل شد.
هادوی تهرانی بیان کرد: از ظاهر بعضی روایات از جمله همین روایت بر میآید گویا اینها که در جاهلیت ظهار میکردند، تصورشان این بود که زن حرام ابدی میشود. در طلاق متعارف که زن را شخص طلاق میدهد، نوعا رجعیاند و در زمان عده میتواند به زن رجوع کند یعنی تا پایان عده، همچنان حلیله اوست و وقتی عده پایان پیدا کرد، این جدایی صورت میگیرد، به محض اینکه مرد کوچکترین تماس و لمس از روی اشتیاق جنسی داشته باشد، این رجوع صورت گرفته است. اگر کسی زن خودش را به طلاق متعارف یعنی رجعی طلاق بدهد، عده طلاق باید تمام شود، «ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ» که سه تا حیض هست، تمام شود. اگر سه بار این اتفاق تکرار شد، این مرد دیگر نمیتواند با این زن ازدواج کند مگر این که این زن با یک مرد دیگری ازدواج کند، بینشان رابطه جنسی برقرار شود؛ آن موقع این مرد اول، دوباره میتواند بعد از طلاق مرد دوم و گذشتن عده، دوباره با این زن ازدواج کند.
هادوی تهرانی ادامه داد: اگر سه تا از این سه طلاقهای این طوری، سه تا طلاق جداگانه است، ما در اسلام سه طلاقه در یک مجلس نداریم. سه تا طلاق این طوری سه بار تکرار شد؛ یعنی نه بار شد، آن موقع این زن بر این مرد حرام ابدی میشود. حساب کنید که اگر یک مردی شغلش فقط این باشد که مدام بخواهد زنش را طلاق بدهد و بعد دوباره با او عقد کند تا ۹ تا بشود، مجموعا چقدر طول میکشد. حدودا سه چهار سال با قطع نظر از دادگاههای فعلی که هر یک طلاقش چهارسال طول میکشد نه!، اگر همان سبک قدیم بوده، سه چهار سال طول میکشد تا این پروژه تمام شود. یعنی اسلام برای حرمت ابدی، یک راه بسیار سخت و تقریبا کسی اقدام نمیکند را انتخاب کرده است.
وی با بیان اینکه خداوند مجازات سختی برای ظهار گذاشت گفت: خدا میفرماید: قبل از این که ارتباط جنسی برقرار شود، شما باید بر وی و کفاره را بدهی. به ترتیب: آزاد کردن بنده، شصت روز روزه گرفتن، شصت مسکین طعام دادن که اجمالا دیروز اشاره کردم.
این یک سوال جدی است که چرا خدا برای چنین کاری که هیچ اثری هم ندارد، قرآن فرموده است: «وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا» باطل است؛ چرا یک همچنین مجازات سختی میگذارد؟ خدا جواب داد: «ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ»: شما دارید وعظ میشوید؛ یعنی بپذیر و حرف نزن. «وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» خدا اطلاع دارد. دوباره فرمود: «ذَٰلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ» این را ما گذاشتیم تا ایمان شما به خدا و پیغمبر مستحکم بشود.
استاد تفسیر حوزه بیان کرد: در اسلام، گناه، گناه است؛ وظیفه، وظیفه است. نمیشود وظیفه را سبک سنگین کرد، بعضی را انجام داد و بعضی را انجام نداد. بگوییم: «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ». نمیشود گناهان را سبک سنگین کرد. بگوییم بعضی را انجام میدهیم و بعضی را ترک میکنیم. قرآن میخواهد بگوید : «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ». این حد الهی است. گناه انتخابی که این را انجام میدهم و آن یکی را انجام نمیدهم نداریم. گناه، گناه است. باید از آن اجتناب کنیم. واجب، واجب است باید انجامش بدهیم؛ افراد گرفتار ظهار در این ماجرا، مومن و مسلمان بودند برای همین خدمت پیغمبر آمدند ولی خدا آخر داستان میگوید: «لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ»! چه ربطی به اینها دارد، خدا میخواهد بگوید همین مسلمانی که حدود الهی را رعایت نکند، این هم به منزله کافر است که البته کفر مراتب دارد. یک مرتبه کفر، آن کفر آشکار است که منکر خداست. گاهی فردی که در ماه مبارک رمضان، مشکلی ندارند اما روزه نمیگیرند به بهانههای واهی، مشمول «وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ» هستند.
هادوی تهرانی بیان کرد: روایت داریم که مردی است که چندین بار زنش را ظهار کرده است، از امام صادق(ع) سوال میکند. معلوم میشود تا زمان امام صادق(ع) صد و چند ده سال بعد از پیغمبر(ص)، هنوز اینها ظهار میکردند که نشان میدهد این مسئله خیلی ریشه داشته است.
استاد تفسیر حوزه با اشاره به آیه ۵ این سوره گفت: در این آیه خداوند میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ كُبِتُوا كَمَا كُبِتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ»؛ برخلاف نظر علامه طباطبایی، ظاهرا این ناظر به همین ظهار است و میخواهد بگوید که اینهایی که زیر بار حکم ظهار نمیروند در مرتبهای از کفر هستند.
هادوی تهرانی با بیان اینکه این سوره ۲۲ آیه دارد، تصریح کرد: در آیه ۲۰ خدا میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» همین عبارت آیه ۵ بار تکرار شده و این افراد اضلین و اخسرین معرفی شدهاند؛ یعنی صدر و ذیل سوره دارد همین را میگوید. مخالفت با خدا کوچک و بزرگ ندارد. زیر بار خدا نرفتی، چه در امر کوچکی چه در امر بزرگی، در هر دو حال با خدا در افتادی. در هر دو حال مشمول «فی الاضلین و کبتوا کما کبت الذین من قبلهم».
استاد حوزه بیان کرد: این در روایات ما هم هست. میفرماید: از گناه اجتناب کن ولو کوچکش، چون چه بسا همان گناه کوچک تو را به جهنم و هلاکت بفرستد. از واجب و خیر و وظیفه اجتناب نکن ولو کوچکش، چون چه بسا همان کار کوچک تو را نجات بدهد. کارهای کوچک کم اهمیت نیست. یک وقت یک کار کوچکی میکنی که به نظر خودت نمیآید. آن میماند و کارهای بزرگی که میکنی نمیماند. من یک مثال بگویم از بزرگان: مرحوم شیخ عباس قمی را همه میشناسید. از آثار ایشان چه کتابی را میشناسید؟ مفاتیح! خود شیخ عباس به نظرش این طور بوده است که کماهمیتترین کاری که در زندگیاش کرده است، مفاتیح است! کتاب خیلی نوشته و همه را هم برای اهل بیت(ع) و انشاءالله همه را هم با اخلاص نوشته است. خودش فکر میکرده که این کار، کاری کم ارزش است و کار علمی نیست اما مفاتیحش در کنار قرآن قرار گرفته اما آن همه کتابهای دیگر ایشان مثل: سفینة البحار، کتابهای تاریخ ائمه(ع) و ... همه ارزشمند اما آنها را نمیبینی.
این استاد حوزه با بیان اینکه قرآن در سوره مجادله با طرح موضوع ظهار دو مطلب را گوشزد کرده است؛ یکی اینکه سنتهای جاهلی را رد کنید و دیگر اینکه گناه نکنید ولو کوچک باشد، افزود: قیامت باطن دنیاست، نماز میخوانیم، اما نمازمان موجب تقرب نیست، چرا؟ چون به نماز دل نمیدهیم، دل به روزه و دعا نمیدهیم، اصلا کم توجه میکنیم که هدف این ظواهر نیست. همه اینها باید حفظ شود اما یک اصل مهمی آن طرف هست که گاهی وقتها غفلت میکنیم؛ آن اصل این است که «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» را باور کنیم؛ این ذکری که مفتاح هر مشکلی است و هر مشکلی را میشود با این ذکر حل کرد به شرطی که این را باشناخت و فهم و ایمان بگوییم.
دفتر آیت الله هادوی تهرانی
-----------------------------------
لینک مرتبط: ایکنا