خطا
  • XML Parsing Error at 9:12. Error 76: Mismatched tag

هر کاری امام ـ رضوان الله علیه ـ می کرد، یک عده با ایشان مخالفت می کردند؛ ولی ایشان کارش پیش می رفت

سه شنبه, 21 بهمن 1393 ساعت 14:31
منتشرشده در دیدگاه ها

بسم الله الرحمن الرحیم

در سوره فاطر خداوند ـ تبارک و تعالی ـ می فرماید: «مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَ مَا يُمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»[1] خدا اگر رحمتی را برای مردم فرستاد باب رحمتی را برای مردم باز کرد، کسی نیست که بتواند جلویش را بگیرد. اگر بست کسی نیست که بتواند ارسالش کند، بفرستد، بعد از اینکه خدا آن را بسته، خدا کسی است که نه کسی می تواند در او تأثیری بگذارد؛ البته او هم کارش از روی حکمت است، یعنی آن فتح رحمة مبتنی است بر یک حکمتی همچنان که امساک رحمت هم مبتنی است بر یک حکمتی، ارسال رحمت بر یک حکمت استوار است. کسی هم نمی تواند در کار خدا دخالت بکند، عزیز است خدا،. گفته اند این روایت را من جستجو نکردم شما جستجو کنید لکن یکی از بزرگان، نقل می کرد که خداوند دو جا خنده اش می گیرد، حالا به تعبیری که ایشان نقل می کرد من نمی دانم متن روایت چیست: یکی آنجایی که خدا بخواهد کسی را بالا ببرد مردم جمع بشوند بخواهند او را پایین بیاورند، یکی آنجایی که بخواهد کسی را زمین بزند، مردم جمع بشوند بخواهند او را بالا ببرند این آیه قرآن شبیه همین مضمون را دارد.

مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی (رض) دربارۀ حضرت امام (رض) می فرمود امام بالا می آمد آنها می رفتند پایین، آنها همه تلاششان را می کردند که مثلاً جلوی رشد امام، طرح اندیشه امام، ارتقاء موقعیت امام را بگیرند، برعکس امام می آمد بالاتر. یعنی هر کاری امام (رض) می کرد، یک عده با ایشان مخالفت می کردند ولی ایشان کارش پیش می رفت  به تعبیر قرآن مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا ، هیچ کس نمی تواند جلویش را بگیرد. اگر خدا هم به امام (رض) چنین چیزی را می دهد خب به خاطر این است که امام این لیاقت را دارد، یک وقت مرحوم آیت الله العظمی بهاءالدینی می فرمودند اینکه خدا چنین جایگاه و موقعیتی به امام داده می فرمود به ما نداده، برای خاطر این است که او این ظرفیت را دارد ما نداریم. بعد ایشان می فرمود اینکه امام در سخت ترین شرایط سیاسی مملکت می آید با آرامش از خدا می گوید و توحید می گوید و توکل می گوید و عقیده می گوید، انگار هیچ اتفاقی در کشور نیفتاده، این عادی نیست، این یک موهبتی است خداوند به ایشان داده است. آن دوره ها شماها قاعدتاً اکثرتون نبودید یا اگر بودید کوچک بودید و یادتان نیست، بعد از انقلاب و قبل از انقلاب هم همینطور، گاهی شرایط بسیار حساس و بحرانی در کشور پیدا می شد، بالاخره تازه یک نظام داشت شکل می گرفت. ب امام یک سخنرانی داشت ما منتظر بودیم امام به این مسئله بحرانی که الان مطرح است بپردازد و بالاخره با نظر خودش مسأله را روشن کند، قضیه یک جوری حل شود؛ اما امام شروع می کرد به صحبت از توحید می گفت، اخلاق می گفت، عقیده می گفت، ما خیلی بی تابانه گوش می دادیم، ببینیم کی بالاخره امام می گوید این حرف را. مفصل صحبت می کرد دربارۀ  خدا و توحید و ایمان و مباحث این طوری، بعد انتهای صحبت که دیگر صحبت داشت تمام می شد، یک کلمه مختصری دربارۀ آن مسأله می گفت، انگار مثلاً آن مسأله یک مسأله اصلاً بی اهمیتی بوده است. این که من می گویم را کسی که در متن آن شرایط بوده، خوب متوجه می شود؛ مثلاً مسأله این قدر برای ما مهم و بحرانی بود که تمام مسئولین و همه در التهاب بودند، کشور در یک شرایط سخت گاهی قرار می گرفت خیلی بحران شدید بود، همه نگران بودند، بعد امام انتهای صحبت، بعد از این همه صحبت هایی که ما حالا خیلی دل نمی دادیم به این صحبت ها چون به نظرمان می گفتیم این حرفها چه لزومی داره!، چرا امام این وسط حالا توحید می گوید، این همه گرفتاری ما داریم امام دارد توحید می گوید، بعد امام (رض) در آخر کار، یک کلمه ای به آن مسأله اشاره می کردند. انگار یک مسأله کم اهمیت و بی ارزشی است و با همان یک کلمه ای که امام اشاره می کردند آن مسأله حل می شد. اصلا داستان عوض می شد. آقای بهاءالدینی (رض) می فرمود تأثیر امام در مردم، تأثیر یک رجل سیاسی در هوادارانش نیست، این تأثیر یک تأثیر بالاتری است، می فرمود امام ولایت تکوینی دارد بر قلب ها، تأثیر می گذارد در قلب ها، بعد آن زمانی که آقای بهاءالدینی این جمله را فرمود، زمانی بود که مقارن با همین تعبیر ایشان در سطح رسانه ای کشور و در سطح عمومی کشور این بحث مطرح شده بود که فقیه ولایت تشریعی دارد یا ندارد، ولایت تشریعی اش در چه حدی است، در آن شرایط بود که مرحوم بهاءالدینی می فرمود امام ولایت تکوینی دارد، حالا بقیه داشتند دعوا می کردند سر ولایت تشریعی امام، ایشان می فرمود ولایت تکوینی دارد! بعد کسی در جلسه بود گفت آقا من این را جایی بگویم؟ ایشان فرمود نه، مصلحت نیست الان دعوا است، این را بگویی دوباره دعواها بیشتر می شود. نمی دانم شما چه مقدار مرحوم آقای بهاءالدینی را می شناسید، مرحوم آقای بهاءالدینی (رض) کسی بود که لااقل بنده در طول عمرم کسی مشابه ایشان را ندیدم از نظر مقامات معنوی و ارتباطی که با عوالم غیب داشت، ما ندیدیم کسی را، شاید کسان دیگری هم بودند و ما نشناختیم. آن وقت این بزرگوار نسبت به امام (رض) این تعبیر را داشت.[2]

 


[1]. فاطر، 2.

[2]. بیانات آیت الله هادوی ابتدای درس خارج فقه و اصول ـ 18/11/93